- غچک (غِ چَ)
سازی است معروف که نوازند و آن را در این زمان کمانچه میگویند. (برهان ذیل غژک). کمانچه. (غیاث اللغات). غژک. (فرهنگ نظام). غژه. (انجمن آرا). طنبور. (برهان ذیل غژک). غنجک. (جهانگیری). نام سازی که به هندی سارنگی گویند. (آنندراج) (غیاث اللغات) :
مجلس دلکش گل تا نبود بی مطرب
شده بلبل غجکی شاخ گل و غنچه غچک.
شاه طاهر دکنی (از فرهنگ نظام).
دف و چنگ و رباب و زنبوره
غچک و نای و بربط و تنبور.
نزاری (از فرهنگ نظام).
گویا این لفظ از ترکی آمده که مجازاً در قسمی از ساز استعمال شده چه در ترکی به معنی آواز با گریه و فریاد گلوست. (فرهنگ نظام)
مجلس دلکش گل تا نبود بی مطرب
شده بلبل غجکی شاخ گل و غنچه غچک.
شاه طاهر دکنی (از فرهنگ نظام).
دف و چنگ و رباب و زنبوره
غچک و نای و بربط و تنبور.
نزاری (از فرهنگ نظام).
گویا این لفظ از ترکی آمده که مجازاً در قسمی از ساز استعمال شده چه در ترکی به معنی آواز با گریه و فریاد گلوست. (فرهنگ نظام)
