جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با غپک

غپک

غپک
گیاهی است که از آن بوریا بافند و لُخ نیز گویند. (فرهنگ رشیدی) (آنندراج) (انجمن آرا) (فرهنگ نظام) :
باده که درد سر دهد خاک به است منظرش
مفرش اگر حریر شد سوختن است از غپک.
؟
و در تداول عامۀ جنوب خراسان لوخ گویند
لغت نامه دهخدا

غسک

غسک
ساس، حشره ای از راستۀ نیم بالان به رنگ سرخ و بیضی شکل و بزرگ تر از کک که از خون تغذیه می کند و باعث سرایت بعضی امراض می گردد، بَقّ برای مِثال مدتی شد که چنین شیر خود از بیم غسک / اندراین سمج ز خواب و خور و آرام جداست (مسعودسعد - ۸۵)
غسک
فرهنگ فارسی عمید

غوک

غوک
قورباغه، وَزَغ، جانوری از ردۀ دوزیستان با پاهای قوی و پره دار که در آب تخم می ریزد، برخی از انواع آن از بدن خود مایعی رقیق و سمّی جدا می کند، نوزاد بی دست و پای آن دارای سر بزرگ، دُم دراز و آبشش است
بَزَغ، غورباغه، وُک، بَک، پَک، چَغز، جَغز، غَنجموش، مَگَل، ضِفدِع، قاس، کَلا، کَلائو
غوک
فرهنگ فارسی عمید

غژک

غژک
سازیست از مطلقات ذوات الاوتار و آن دارای کاسه ایست و بر سطح آن پوست کشن و بکمانه در عمل آورند و بر روی آن ده وتر (سیم) بندند
فرهنگ لغت هوشیار