آروغ، باد صدا داری که از راه گلو بیرون آید، باد گلو، روغ، وروغ، آجل، وارغ، رغ، رجغکبرای مثال ببندد دهان خود از فرط بخل / که برناید از سینۀ او رچک (طیان - شاعران بی دیوان - ۳۱۶)
آروغ. (فرهنگ فارسی معین). آروغ و رجک و رجغک. (ناظم الاطباء). به معنی رجعک است. (از شعوری ج 2 ص 9) : ببندد دهان خود از فرط بخل که برناید از سینۀ او رچک. طیان (از شعوری). و رجوع به مترادفات بالاشود