جدول جو
جدول جو

معنی رچک

رچک
آروغ، باد صدا داری که از راه گلو بیرون آید، باد گلو، روغ، وروغ، آجل، وارغ، رغ، رجغکبرای مثال ببندد دهان خود از فرط بخل / که برناید از سینۀ او رچک (طیان - شاعران بی دیوان - ۳۱۶)
تصویری از رچک
تصویر رچک
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با رچک

رچک

رچک
آروغ. (فرهنگ فارسی معین). آروغ و رجک و رجغک. (ناظم الاطباء). به معنی رجعک است. (از شعوری ج 2 ص 9) :
ببندد دهان خود از فرط بخل
که برناید از سینۀ او رچک.
طیان (از شعوری).
و رجوع به مترادفات بالاشود
لغت نامه دهخدا

ربک

ربک
درآمیختن، پختن خرمانک (ربیکه)، در گل انداختن شوریدگی کار کار شوریدگی، سستی ترفند (حیله)
فرهنگ لغت هوشیار