جدول جو
جدول جو

معنی غمن - جستجوی لغت در جدول جو

غمن
پوست پیرایی، خواباندن غوله تا برسد، پوشاندن کسی تا خوی کند غوله میوه خام
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از غمند
تصویر غمند
غمنده، غمناک، غمگین، اندوهگین
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از غمنده
تصویر غمنده
غمناک، غمگین، اندوهگین
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از غمناکی
تصویر غمناکی
غمناک بودن، حالت غمناک، اندوهناکی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از غمناک
تصویر غمناک
اندوهگین، غمگین، اندوهمند، اندوهناک، فرمگن، مکروب
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از غمنده شدن
تصویر غمنده شدن
غمناک شدن اندوهگین گشتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غمنده
تصویر غمنده
اندوهگین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غمنامه
تصویر غمنامه
نامه ای که حکایت از اندوه کند مراسله غم انگیز، تراژدی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غمناک کردن
تصویر غمناک کردن
اندوهگین کردن غمگین ساختن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غمناک شدن
تصویر غمناک شدن
اندوهگین شدن غمگین گشتن
فرهنگ لغت هوشیار
محزون، غمگین نژند کجا من نیز هم چون تو نژندم نژندی خویش را کی می پسندم (ویس ورامین) اندوهناک غمگین مغموم مهموم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غمنده
تصویر غمنده
((غَ مَ دِ))
غمگین
فرهنگ فارسی معین
تصویری از غمنامه
تصویر غمنامه
((~. مِ))
نوشته ای که در آن رنج ها یا غم ها شرح داده شده است، تراژدی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از غمناک
تصویر غمناک
غم آلود، غمگین
فرهنگ فارسی معین
تصویری از دمن
تصویر دمن
(دخترانه)
دامنه کوه یا پهنه دشت
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از چمن
تصویر چمن
(دخترانه)
گروهی از گیاهان علفی پایا و کوتاه، زمین سبز و خرم
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از سمن
تصویر سمن
(دخترانه)
یاسمن، رازقی، یاسمن
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از رمن
تصویر رمن
جمع
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از آمن
تصویر آمن
استوارتر
فرهنگ لغت هوشیار
دامان. یا دامن خورشید آ سمان چهارم، روشنایی خورشید. یا دامن عمر اواخر عمر پایان زندگی. یا دامن قیامت روز قیامت رستاخیز. یا دامن باغی گرفتن خلوت گزیدن گوشه نشین شدن، یا دامن بدندان کردن فروتنی کردن، عجز نمودن، گریختن، یا دامن بدندان گرفتن دامن بدندان گرفتن، یا دامن در پای افتادن اضطراب یافتن، از روی اضطراب گریختن، یا دست کسی از دامن داشتن دامن را از دست او رها کردن دست وی را کوتاه کردن،، جمع دمنه، نشان باشش (سکونت) نشان های خانه کین های دیرین سرگین، خاکروبه، توده سرگین آثار خانه و حیات مردمی در زمینی، جایی که خاکروبه ریزند مزبله خاکروبه دان جمع دمن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آمن
تصویر آمن
به زینهار، بی بیم
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ضمن
تصویر ضمن
افزون، افزون بر، درکنار
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از زمن
تصویر زمن
روزگار، زمانه، وقت، هنگام
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ثمن
تصویر ثمن
بها، قیمت، ارزش هشت یک گرفتن، هشتم شدن هشت یک گرفتن، هشتم شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چمن
تصویر چمن
راه باشد میان بوستان و باغ، زمین سبز و خرم، سبزه زار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خمن
تصویر خمن
بد بویی گندیدگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سمن
تصویر سمن
فربهی، چاقی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شمن
تصویر شمن
راهب بودایی یا برهمایی، بت پرست
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غنم
تصویر غنم
گلۀ گوسفند، گوسفندان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از غمین
تصویر غمین
غمگین، غمناک، اندوهگین، برای مثال با اهل هنر جهان به کین است / مرد هنری از آن غمین است (ابوالفرج رونی - ۱۷۰)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از زمن
تصویر زمن
عصر، روزگار، وقت، هنگام
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ضمن
تصویر ضمن
درون، اندرون، میان، داخل
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از غمی
تصویر غمی
غمگین، اندوهگین، غم زده
غمی شدن: غمگین شدن، اندوهناک شدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دمن
تصویر دمن
دامن
مزبله، خاکروبه دان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از غرن
تصویر غرن
صدای گریه و ناله، گریه و نوحه
فرهنگ فارسی عمید