جدول جو
جدول جو

معنی غمر

غمر
مرد بی تجربه، جاهل
احمق، کودن، کم خرد، ابله، سبک رای، ریش کاو، کاغه، لاده، خرطبع، بدخرد، انوک، دنگل، گردنگل، تاریک مغز، شیشه گردن، خل، کم عقل، گول، فغاک، غتفره، خام ریش، بی عقل، چل، تپنکوز، دنگ، کانا، کهسله، کردنگ، نابخرد، دبنگ
تصویری از غمر
تصویر غمر
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با غمر

غمر

غمر
بالا آمدن و فرا گرفتن آب چیزی را، زیاده روی کردن در احسان به کسی
غمر
فرهنگ فارسی معین

غمر

غمر
قدح خرد یا خردتر. (منتهی الارب). قدح کوچک، و بقولی کوچکترین قدحها. ج، غِمار، اَغمار. (از اقرب الموارد)
جَمعِ واژۀ غُمره و غَمره. (اقرب الموارد). رجوع ب-ه غُمره و غَمره شود
لغت نامه دهخدا

غمر

غمر
یا (ذوالَ...) نام وادیی در نجد است. عکاشه بن مسعده السعدی گوید:
حیث تلاقی واسط و ذو اَمَر
و قد تلاقت ذات کهف و غمر.
(از معجم البلدان).
رجوع به ذوغمر و ذوالغمر شود
لغت نامه دهخدا

غمر

غمر
کارها ناآزموده. (مهذب الاسماء). ج، اَغمار. (اقرب الموارد) (مهذب الاسماء). کار ناآزموده. (غیاث اللغات). مرد ناآزموده کار. ناشی. ناآزموده. نازیرک، گول. ج، اَغمار. (منتهی الارب). نادان. احمق. (غیاث اللغات). غافل:
ندانستی تو ای خر غمر کبج لاک پالانی
که با خرسنگ برناید سروزن گاو ترخانی.
ابوالعباس.
بدو گفت کای غمر تنبل سگال
همی خویشتن با من آری همال.
اسدی (گرشاسب نامه).
نباید که شاهان پژوهش کنند
مرا همچو غمران نکوهش کنند.
اسدی (گرشاسب نامه).
هرگز به دروغ این فرومایه
جز جاهل و غمر و گربه کی شاند.
ناصرخسرو (دیوان تقوی ص 126).
نخرد بجز غمر خارش بخرما
از این است با عاقلان خارخارش.
ناصرخسرو (ایضاً ص 234).
مر مرا همچو خویشتن نه شگفت
گر نگونسار و غمر پندارند.
ناصرخسرو (ایضاً ص 127).
این بود زیرک آن نباشد غمر
این نه بیمار و آن نه کوته عمر.
سنایی.
وزین بازپس ماندگان قبایل
بجز غمر غمرالردائی نبینم.
خاقانی.
چون نمایی چون ندیدستی به عمر
عکس مه در آب هم ای خام غمر.
مولوی (مثنوی).
تو شب و روز از پی این قوم غمر
چون شب و روزی مدد بخشاست عمر.
مولوی (مثنوی)
لغت نامه دهخدا

غمر

غمر
چربش آلوده. زَهِم. تأنیث آن غَمِره. (اقرب الموارد) (قطر المحیط). آلوده بچربی
لغت نامه دهخدا

غمر

غمر
شمشیر خالد بن یزید بن معاویه. (منتهی الارب) (آنندراج) (تاج العروس). از اسماء شمشیر. (المزهر سیوطی ص 243)
اسب جحاف بن حکیم. (منتهی الارب) (آنندراج) (تاج العروس)
لغت نامه دهخدا