جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با غرن

غرن

غرن
بانگ و دمدمه و نوحه در وقت گریستن. (برهان قاطع) (آنندراج). بانگ نوحه و گریستن. مخفف غرنگ. (فرهنگ رشیدی) (آنندراج). بانگ و دمدمۀ گریستن بود در گلو. (فرهنگ اسدی) (از جهانگیری) (از اوبهی) :
دو دستم به سستی چو پوده پیاز
دو پایم معطل، دو دیده غرن.
بوالعباس عباسی (از فرهنگ اسدی).
ومعلوم نیست این بیت چگونه شاهد این معنی است و غرن که صفت دو دیده است چگونه معنی بانگ گریستن میدهد.
اگر نه تربیت و اصطناع شاه بدی
ملوک عصر بدندی همیشه جفت غرن.
شمس فخری (از رشیدی) (از آنندراج) (از جهانگیری) (از انجمن آرا).
، گریۀ درگلو پیچیده. (برهان قاطع) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا

آرن

آرن
نوعی گیاه از خانواده آرنها که از انواع آن اریصارن یا لوف آذان الفیل یا فیلگوش لوف الجعدرا میتوان نام برد. بندگاه میان ساعد و بازو از طرف بیرون: مرفق، از فنون کشتی گیری در خاک است و آن عبارتست از اینکه کت طرف را گرفته درو میکنند بطوریکه پشت طرف بخاک رسد. نوعی ازآن ایستاده عمل میشود و آنرا (آرنج سر پا) گویند
فرهنگ لغت هوشیار