- غسیل (غَ)
شسته. مذکر و مؤنث در وی یکسان است. ج، غسلی ̍، غسلاء، غسالی ̍. یقال: هم غسلی و غسلاء، و هن غسالی. (منتهی الارب) (آنندراج). شسته شده. مغسول. مغسوله. (اقرب الموارد). غسل داده شده. غسل شده. رجوع به غسل و غسل شود، گشن که گشنی بسیار کند و باردار نسازد و همچنین است مرد. (از منتهی الارب) (آنندراج). فحل غسیل، ای کثیر الضراب و لایلقح. و کذا الرجل. (قطر المحیط)
