معنی گسیل گسیل روانه کردن، فرستادن، روانه، فرستاده، برای مثال نومید مکن گسیل سائل را / بندیش ز روزگار آن سائل (ناصر خسرو - ۲۷۰)گسیل داشتن: فرستادن کسی به جایی، روانه کردنگسیل کردن: فرستادن کسی به جایی، روانه کردن، گسیل داشتن تصویر گسیل فرهنگ فارسی عمید