جدول جو
جدول جو

معنی غرض - جستجوی لغت در جدول جو

غرض
قصد، مقصود، هدف، قصد و اراده به صلاح خود و زیان دیگری، نشانۀ تیر، هدف
غرض داشتن: دارای قصد و هدف بودن، قصدی به سود خود و زیان دیگری داشتن، کینه و دشمنی داشتن
غرض شخصی: کینه داشتن نسبت به کسی
غرض و مرض: کنایه از کینه و دشمنی
تصویری از غرض
تصویر غرض
فرهنگ فارسی عمید
غرض
(دُ)
تازه گردیدن چیزی. (منتهی الارب) (از آنندراج). طری بودن. طراوت. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
غرض
(غَ رِ)
دلتنگ و ملول. به ستوه آمده. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
غرض
(غُ)
جمع واژۀ غرضه. (اقرب الموارد) (المنجد). غرض. (اقرب الموارد). رجوع به غرضه شود
لغت نامه دهخدا
غرض
(غُ رُ)
جمع واژۀ غرضه. (منتهی الارب). غرض. (اقرب الموارد). رجوع به غرضه شود
لغت نامه دهخدا
غرض
هدف و نشانه آرزومند شدن
تصویری از غرض
تصویر غرض
فرهنگ لغت هوشیار
غرض
((غَ رَ))
مشتاق شدن، آرزومندی، هدف، نشانه تیر، هدف، مقصود، اراده، قصد، دشمنی، قصد بد
تصویری از غرض
تصویر غرض
فرهنگ فارسی معین
غرض
چشم داشت
تصویری از غرض
تصویر غرض
فرهنگ واژه فارسی سره
غرض
آهنگ، اراده، قصد، مراد، مقصود، منظور، نیت، هدف، ردائت، کین، کینه
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از غرض آمیز
تصویر غرض آمیز
آمیخته به غرض، غرض آلود، برای مثال هر نفسی کآن غرض آمیز شد / دوستی ای دشمنی انگیز شد (نظامی۱ - ۸۶)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از غرض شخصی
تصویر غرض شخصی
کینه داشتن نسبت به کسی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از غرض آلود
تصویر غرض آلود
آلوده به غرض، دشمنانه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از غرض و مرض
تصویر غرض و مرض
کنایه از کینه و دشمنی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از غرض ورزی
تصویر غرض ورزی
به کار بردن غرض، غرض رانی، دشمنی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از غرض داشتن
تصویر غرض داشتن
دارای قصد و هدف بودن، قصدی به سود خود و زیان دیگری داشتن، کینه و دشمنی داشتن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مغرض
تصویر مغرض
کسی که قصد و غرضی دارد، بدخواه و بدنفس
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از غرض رانی
تصویر غرض رانی
به کار بردن غرض، غرض ورزی
فرهنگ فارسی عمید
(اَرُ)
جمع واژۀ غرض. (المنجد). رجوع به غرض شود
لغت نامه دهخدا
(مَ رِ)
فرود سینۀ شتر و جانب شکم اسفل اضلاع. ج، مغارض. (منتهی الارب) (آنندراج). فرود سینۀ شتر و جانب شکم از زیر اضلاع. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(مُ غَرْ رَ)
تهی شده. خالی گشته. (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون)
لغت نامه دهخدا
(بَ)
شکسته شدن شاخ و جدا نگردیدن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). شکسته شدن شاخۀ درخت و جدا نگردیدن آن. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(مُ رِ)
بدخواه. و بدنفس و بدفطرت و کسی که دارای غرض و کینه باشد. (ناظم الاطباء). این کلمه که معمولاً به معنی صاحب غرض استعمال می شود، در لغت عرب بدین معنی نیست و معانی دیگری دارد. (نشریۀ دانشکدۀ ادبیات تبریز سال دوم شمارۀ 1) :
لیک مغرض چو بر غرض آشفت
غرض کور را چه آری گفت.
دهخدا (مجموعۀ اشعار ص 8).
و رجوع به اغراض شود
لغت نامه دهخدا
(غُ ضَ)
پیش بند شتر. ج، غرض. (منتهی الارب) (آنندراج). غرض. (اقرب الموارد). تصدیر، و آن نسبت به پالان مانند تنگ بزین است. (از اقرب الموارد). غرض. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
تصویری از غرض ران
تصویر غرض ران
بد خواه آنکه غرض ورزد غرض ورز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غرض داری
تصویر غرض داری
حالت و کیفیت غرض پرست غرض ورزی
فرهنگ لغت هوشیار
تافته (غرض دارد تافتگی دار) سود خواه آنکه غرض دارد غرض ورز غرض پرست
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غرض جویی
تصویر غرض جویی
حالت و کیفیت غرض پرست غرض ورزی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غرض پرستی
تصویر غرض پرستی
حالت و کیفیت غرض پرست غرض ورزی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غرض داشتن
تصویر غرض داشتن
مراد و مقصودی معین داشتن، سود خود و زیان دیگر جستن، کینه داشتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غرض پرست
تصویر غرض پرست
آنکه غرض ورزد غرض ورز
فرهنگ لغت هوشیار
در تازی بیزار کننده، پر کننده، به آرزو رسنده در فارسی: بد خواه کسی که غرضی شخصی دارد: (لیک مغرض چو بر غرض آشفت غرض کور را چه آری گفت ک) (دهخدا. مجموعه اشعار ص 8) توضیح در عربی به معنی بیزار کننده پر کننده (کوزه آب) ورسنده به حاجت خود آمده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غرضه
تصویر غرضه
پیش بند شتر سینه بند پالان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مغرض
تصویر مغرض
((مُ رِ))
با کینه و غرض
فرهنگ فارسی معین
تصویری از غرض ورزی
تصویر غرض ورزی
بداندیشی
فرهنگ واژه فارسی سره
بدخواه، غرضمند، غرض ورز، کینه توز، کینه ور
متضاد: بی غرض
فرهنگ واژه مترادف متضاد