جدول جو
جدول جو

معنی غرض

غرض((غَ رَ))
مشتاق شدن، آرزومندی، هدف، نشانه تیر، هدف، مقصود، اراده، قصد، دشمنی، قصد بد
تصویری از غرض
تصویر غرض
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با غرض

غرض

غرض
قصد، مقصود، هدف، قصد و اراده به صلاح خود و زیان دیگری، نشانۀ تیر، هدف
غَرَض داشتن: دارای قصد و هدف بودن، قصدی به سود خود و زیان دیگری داشتن، کینه و دشمنی داشتن
غَرَض شخصی: کینه داشتن نسبت به کسی
غَرَض و مرض: کنایه از کینه و دشمنی
غرض
فرهنگ فارسی عمید

غرض

غرض
جَمعِ واژۀ غُرضَه. (منتهی الارب). غُرض. (اقرب الموارد). رجوع به غرضه شود
لغت نامه دهخدا

غرض

غرض
جَمعِ واژۀ غُرضه. (اقرب الموارد) (المنجد). غُرُض. (اقرب الموارد). رجوع به غرضه شود
لغت نامه دهخدا

غرض

غرض
تازه گردیدن چیزی. (منتهی الارب) (از آنندراج). طری بودن. طراوت. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا