جدول جو
جدول جو

معنی غرض داشتن

غرض داشتن
دارای قصد و هدف بودن، قصدی به سود خود و زیان دیگری داشتن، کینه و دشمنی داشتن
تصویری از غرض داشتن
تصویر غرض داشتن
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با غرض داشتن

غرض داشتن

غرض داشتن
مراد و مقصودی معین داشتن، سود خود و زیان دیگر جستن، کینه داشتن
غرض داشتن
فرهنگ لغت هوشیار

غرض داشتن

غرض داشتن
قصد داشتن. مراد و مقصود داشتن، کینه داشتن. (ناظم الاطباء). با غرض بودن. سود خود جستن و دشمنی و کینه داشتن با کسی. رجوع به غرض شود
لغت نامه دهخدا

عرض داشتن

عرض داشتن
نمایاندن آشکارکردن، داد خواستن، درخواست کردن
عرض داشتن
فرهنگ لغت هوشیار

عرض داشتن

عرض داشتن
نمایاندن. آشکار کردن. (فرهنگ فارسی معین) :
آئینۀ سکندر جام جم است بنگر
تا بر تو عرض دارد احوال ملک دارا.
حافظ (از آنندراج).
، به عرض رسانیدن، مطلبی را، تظلم کردن، نزد قاضی و حاکم، درخواست کردن. (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا

پره داشتن

پره داشتن
گرداگرد گرفتن حلقه زدن دور کردن چنبر زدن دایره بستن پره کردن پره کشیدن پره داشتن پره بستن
فرهنگ لغت هوشیار