معنی غرض رانی - فرهنگ فارسی عمید
معنی غرض رانی
- غرض رانی
- به کار بردن غرض، غرض ورزی
تصویر غرض رانی
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با غرض رانی
غرض رانی
- غرض رانی
- غرض راندن. غرض ورزیدن. باغرض بودن. رجوع به غرض و غرض راندن شود
لغت نامه دهخدا
غرض راندن
- غرض راندن
- غرض رانی. غرض ورزیدن. باغرض بودن. سود خود جستن و دشمنی و کینه داشتن باکسی. به کار بردن غرض در کارها. رجوع به غرض شود
لغت نامه دهخدا
غرضران
- غرضران
- غرض ورز. باغرض. صاحب غرض. آنکه غرض به کار برد. رجوع به غرض شود
لغت نامه دهخدا