جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با غرض رانی

غرض رانی

غرض رانی
غرض راندن. غرض ورزیدن. باغرض بودن. رجوع به غرض و غرض راندن شود
لغت نامه دهخدا

غرض راندن

غرض راندن
غرض رانی. غرض ورزیدن. باغرض بودن. سود خود جستن و دشمنی و کینه داشتن باکسی. به کار بردن غرض در کارها. رجوع به غرض شود
لغت نامه دهخدا

غرضران

غرضران
غرض ورز. باغرض. صاحب غرض. آنکه غرض به کار برد. رجوع به غرض شود
لغت نامه دهخدا