بیشتر بیشتر اغلب اکثر اوقات: غالبا به ما سر می زند، به احتمال غالب ظاهرا: محتسب گوید که بشکن ساغر و پیمانه را غالبا دیوانه می داند من فرزانه را. (سلمان)
بیشتر بیشتر اغلب اکثر اوقات: غالبا به ما سر می زند، به احتمال غالب ظاهرا: محتسب گوید که بشکن ساغر و پیمانه را غالبا دیوانه می داند من فرزانه را. (سلمان)
اکثر اوقات. بیشتر. در غالب. رجوع به غالب شود: من و انکار شراب این چه حکایت باشد غالباً این قدرم عقل و کفایت باشد. حافظ. ، باحتمال اغلب. ظاهراً: محتسب گوید که بشکن ساغر و پیمانه را غالباً دیوانه میداند من فرزانه را. سلمان
اکثر اوقات. بیشتر. در غالب. رجوع به غالب شود: من و انکار شراب این چه حکایت باشد غالباً این قدرم عقل و کفایت باشد. حافظ. ، باحتمال اغلب. ظاهراً: محتسب گوید که بشکن ساغر و پیمانه را غالباً دیوانه میداند من فرزانه را. سلمان
قیصر روم متولد در تراسین بسال 3 قبل از میلاد وی جانشین نرون شد و هفت ماه (از 68 تا 69 میلادی) سلطنت کرد وی خشن و سرسخت بود و بدست سرباز پرتورین های (قراولان) امپراتوری کشته شد، رجوع به جالباس شود
قیصر روم متولد در تِراسین بسال 3 قبل از میلاد وی جانشین نرون شد و هفت ماه (از 68 تا 69 میلادی) سلطنت کرد وی خشن و سرسخت بود و بدست سرباز پرتورین های (قراولان) امپراتوری کشته شد، رجوع به جالباس شود
کالجوش، آش کشک سائیده است که کشکاب نیز گویند، (دیوان بسحاق اطعمه ص 181) : کالبا خوردم و میلم به هریسۀ زر تست لیکن از آن زرت و آب هوای ملبار، بسحاق اطعمه
کالجوش، آش کشک سائیده است که کشکاب نیز گویند، (دیوان بسحاق اطعمه ص 181) : کالبا خوردم و میلم به هریسۀ زر تست لیکن از آن زرت و آب هوای ملبار، بسحاق اطعمه
مونث اغلب پشته بزرگ ستبر گردن جنگل انبوه باغ پر درخت مرغزار پر درخت جایی که درختانش به یکدیگر پیوسته و در هم و انبوه باشد، جمع غلب، مونث اغلب ستبر گردن، مرغزار پر درخت جایی که درختانش به یکدیگر پیوسته و در هم و انبوه باشد، جمع غلب، مونث اغلب ستبر گردن
مونث اغلب پشته بزرگ ستبر گردن جنگل انبوه باغ پر درخت مرغزار پر درخت جایی که درختانش به یکدیگر پیوسته و در هم و انبوه باشد، جمع غلب، مونث اغلب ستبر گردن، مرغزار پر درخت جایی که درختانش به یکدیگر پیوسته و در هم و انبوه باشد، جمع غلب، مونث اغلب ستبر گردن