ترجمه غالب به پرتغالی - دیکشنری فارسی به پرتغالی
واژههای مرتبط با غالب
غالب
- غالب
- غلبه کننده، چیره شونده، چیره، پیروز، افزون، بسیار، فراوان، قسمت بیشتر چیزی
غالب آمدن: غلبه کردن، چیره شدن، پیروز شدن، غالب شدن
غالب اوقات: بیشتر اوقات
غالب شدن: غلبه کردن، چیره شدن، پیروز شدن
فرهنگ فارسی عمید