- عیاذ
- پناه بردن، پناه گرفتن، ملجا، پناه، پناهگاه
معنی عیاذ - جستجوی لغت در جدول جو
- عیاذ
- پناه گرفتن، ملجاء
- عیاذ ((عِ یا عَ دَ))
- پناه بردن، پناه، پناهگاه
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
هویدا، آشکار
همسر
اهل خانه، زن و فرزند
بسیار عیب کننده، بسیار عیب گو
زرنگ، چالاک، تردست، دزد
هر یک از عیاران که انسان هایی دلیر و جوانمرد و حامی ضعفا بوده اند، این طبقه در دورۀ عباسی در خراسان، سیستان، بغداد و نواحی دیگر ظهور کردند
کنایه از جسور و بی پروا، کسی که بی پروا زندگی خود را به خوشی و کامروایی می گذراند
هر یک از عیاران که انسان هایی دلیر و جوانمرد و حامی ضعفا بوده اند، این طبقه در دورۀ عباسی در خراسان، سیستان، بغداد و نواحی دیگر ظهور کردند
کنایه از جسور و بی پروا، کسی که بی پروا زندگی خود را به خوشی و کامروایی می گذراند
به احوال پرسی مریض رفتن، به سوی کسی یا چیزی بازگشتن، دوباره شروع کردن، بازگشت
به چشم دیدن، دیدن به چشم، یقین در دیدار، ظاهر، آشکار
بسیار عیش کننده، نیکوحال، بسیار خوش گذران، اهل عیش و نوش
پناه آورنده، نوزاینده (آهو اسب شتر و غیره)
رویاروی چیزی را دیدن، بچشم دیدن
زن و فرزند و هر که در نفقه مرد باشد
ننگ داشتن، ناخنوش داشتن خورش یا نوشاک را نخوردن بیزاری
بار دار نگشتن فرزند نیاوردن
عوض دادن
نیکو حال، خوب زندگانی کننده، خوشگذارن
اندازه نمودن پیمانه را و یکدیگر اندازه کردن هر دو را و دیدن کمی و بیشی آنها را دوره گرد، ولگرد
دویم در مهتری، بیمار پرسی شروع کردن کاری را و بار دیگر مباشر آن شدن، بازگشت
شیر بیشه
آک نهنده سینه ها، دل ها، جمع عیبه، کیسه های چرمین جامه دان ها
پناه گرفتن
عائذ، پناه آورنده
میزان فلزی گران بها در یک آلیاژ، مقیاس سنجش چیزی، معیار، میزان، اندازه، کنایه از خلوص، تازگی، کنایه از ترازو، ترازوی وزن کردن طلا و نقره، سنجیدن میزان خالص بودن طلا یا نقره
پناه بخدا میبرم پناه برخدا، خدانکرده: با هم عهد کردند. . که اگر عیاذا بالله در میان ما خلافی ظاهر گردد خصمان خیره بر ما چیره شودند
پناه به خدا
پناه بر خدا، حاشا، هرگز، معاذ اللّه، پرگست، پرگس، برگست