معنی عیاد عیاد به احوال پرسی مریض رفتن، به سوی کسی یا چیزی بازگشتن، دوباره شروع کردن، بازگشت تصویر عیاد فرهنگ فارسی عمید
عیاد عیاد دویم در مهتری، بیمار پرسی شروع کردن کاری را و بار دیگر مباشر آن شدن، بازگشت فرهنگ لغت هوشیار
عیاد عیاد بیمارپرسی نمودن، (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء)، دیدار کردن از بیمار، (از اقرب الموارد)، عیاده، عَود، عُواده، رجوع به عَوْد و عواده و عیاده شود لغت نامه دهخدا