جمع واژۀ عانه، (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء)، رجوع به عانه شود، جمع واژۀ عوان، (منتهی الارب) (اقرب الموارد)، رجوع به عوان شود، - ابوعون، خرما، (از اقرب الموارد) (آنندراج)، -، نمک، چون در خوردن طعام از آن کمک میگیرند، (از اقرب الموارد)
جَمعِ واژۀ عانه، (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء)، رجوع به عانه شود، جَمعِ واژۀ عُوان، (منتهی الارب) (اقرب الموارد)، رجوع به عوان شود، - ابوعون، خرما، (از اقرب الموارد) (آنندراج)، -، نمک، چون در خوردن طعام از آن کمک میگیرند، (از اقرب الموارد)
ابن محمد سوف بن محمد لافی محمودی طرابلسی. وی مانند پدر خود از مجاهدان طرابلس غرب بشمار میرفت، و در برابر اشغالگران ایتالیایی مقاومت کرد و در راه مبارزۀ خود چندین بار به بلاد شام و مصر مهاجرت کردو سرانجام بسال 1366 هجری قمری در طرابلس غرب درگذشت. رجوع به الاعلام زرکلی ج 5 ص 280 و جهادالابطال شود ابن محمد بن کندی، مکنی به ابومالک. وی یکی از یاران ابن اعرابی بود. از سلمه بن عاصم حدیث فراگرفت و صولی از وی نقل کرده است. رجوع به معجم الادباء چ مارگلیوث ج 6 ص 99 شود ابن عبدالله بن جعفر طیار. فرزند عبدالله بود از زینب بنت علی (ع). رجوع به حبیب السیر چ خیام ج 1 ص 436 شود
ابن محمد سوف بن محمد لافی محمودی طرابلسی. وی مانند پدر خود از مجاهدان طرابلس غرب بشمار میرفت، و در برابر اشغالگران ایتالیایی مقاومت کرد و در راه مبارزۀ خود چندین بار به بلاد شام و مصر مهاجرت کردو سرانجام بسال 1366 هجری قمری در طرابلس غرب درگذشت. رجوع به الاعلام زرکلی ج 5 ص 280 و جهادالابطال شود ابن محمد بن کندی، مکنی به ابومالک. وی یکی از یاران ابن اعرابی بود. از سلمه بن عاصم حدیث فراگرفت و صولی از وی نقل کرده است. رجوع به معجم الادباء چ مارگلیوث ج 6 ص 99 شود ابن عبدالله بن جعفر طیار. فرزند عبدالله بود از زینب بنت علی (ع). رجوع به حبیب السیر چ خیام ج 1 ص 436 شود
گاوچران، از صورت های فلکی نیمکرۀ شمالی شامل ۲۲ ستاره به صورت مردی ایستاده که عصایی در دست دارد، گاوران، عوّاء، بقّار، صیّاح، حارس الشّمال، حارس السّماء، طارد الدبّ
گاوچِران، از صورت های فلکی نیمکرۀ شمالی شامل ۲۲ ستاره به صورت مردی ایستاده که عصایی در دست دارد، گاوران، عَوّاء، بَقّار، صَیّاح، حارِسُ الشَّمال، حارِسُ السَّماء، طارِدُ الدُبّ
گیاهی که بیشتر در نواحی شمالی ایران می روید، بلندیش تا یک متر می رسد، برگ هایش بزرگ و مرکب از ۷ تا ۱۱ برگچه، گل هایش سفید یا گلی رنگ، میوه اش سیاه رنگ، میوه و پوست و ریشۀ آن خاصیت مسهل دارد، از میوۀ آن مادۀ ملونی به رنگ بنفش استخراج می شود، پلم، پلخوم، پلاخون، خمان صغیر، بلسان صغیر
گیاهی که بیشتر در نواحی شمالی ایران می روید، بلندیش تا یک متر می رسد، برگ هایش بزرگ و مرکب از ۷ تا ۱۱ برگچه، گل هایش سفید یا گلی رنگ، میوه اش سیاه رنگ، میوه و پوست و ریشۀ آن خاصیت مسهل دارد، از میوۀ آن مادۀ ملونی به رنگ بنفش استخراج می شود، پَلَم، پَلخوم، پَلاخون، خُمانِ صَغیر، بَلَسانِ صغیر
آونگ، ریسمانی که خوشه های انگور یا میوۀ دیگر را به آن ببندند و از سقف خانه یا دکان یا جای دیگر آویزان کنند که تا زمستان بماند، هر چیز آویخته، آویزان، در علم فیزیک جسم سنگینی که به ریسمان آویزان کنند و حرکتی متناوب به طرفین دارد، پاندول مثلاً آونگ ساعت
آونگ، ریسمانی که خوشه های انگور یا میوۀ دیگر را به آن ببندند و از سقف خانه یا دکان یا جای دیگر آویزان کنند که تا زمستان بماند، هر چیز آویخته، آویزان، در علم فیزیک جسم سنگینی که به ریسمان آویزان کنند و حرکتی متناوب به طرفین دارد، پاندول مثلاً آونگ ساعت
رشته ای که خوشه های انگور و دیگر میوه ها را بدان بندند و از سقف آویزند تا فاسد نشود، هر چیز آویخته معلق، جسم وزینی که حول محوری ثابت حرکت کند مانند پاندول ساعت. یا آونگ الکتریکی (برقی) آلتی است مشکل از گلوله ای سبک وزن (مغزنی آقطی) که بنخی ابریشمین آویخته است پاندول الکتریک
رشته ای که خوشه های انگور و دیگر میوه ها را بدان بندند و از سقف آویزند تا فاسد نشود، هر چیز آویخته معلق، جسم وزینی که حول محوری ثابت حرکت کند مانند پاندول ساعت. یا آونگ الکتریکی (برقی) آلتی است مشکل از گلوله ای سبک وزن (مغزنی آقطی) که بنخی ابریشمین آویخته است پاندول الکتریک
مایعی است سرخرنگ در بدن جانداران و آن یکی از اخلاط اربعه است به نزد قدما، مایع سرخ رنگی که در تمام رگها جریان دارد و بدن از آن تغذیه می کنند بسیار خیانت کننده
مایعی است سرخرنگ در بدن جانداران و آن یکی از اخلاط اربعه است به نزد قدما، مایع سرخ رنگی که در تمام رگها جریان دارد و بدن از آن تغذیه می کنند بسیار خیانت کننده