معنی عون عون جمع واژۀ عانه، (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء)، رجوع به عانه شود، جمع واژۀ عوان، (منتهی الارب) (اقرب الموارد)، رجوع به عوان شود، - ابوعون، خرما، (از اقرب الموارد) (آنندراج)، -، نمک، چون در خوردن طعام از آن کمک میگیرند، (از اقرب الموارد) لغت نامه دهخدا