- عهنه(عِ نَ)
پاره ای از پشم. (منتهی الارب). قطعه ای از عهن. (از اقرب الموارد). واحد عهن، یعنی پاره ای از پشم. (ناظم الاطباء) ، درختی است که گلش سرخ باشد. (منتهی الارب) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، کینه و خشم، و آن لغتی است در ’احنه’. (ازمنتهی الارب) (از اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء)
