معنی کهنه
- کهنه((کُ نِ))
- قدیمی، فرسوده
واژههای مرتبط با کهنه
کهنه
- کهنه
- دیرینه، فرسوده، کنانه
کهنه
- کهنه
- کاهن ها، روحانیان مسیحی یا یهودی، روحانی اقوام باستان مانند بابلیان ها و مصریان ها، غیب گوها، جمعِ واژۀ کاهن
کهنه
- کهنه
- قدیم، ضد تازه و نو، عتیقه
کهنه
- کهنه
- جمع کاهن
کهنه
- کهنه
- Ratty, Stale, Wellworn
کهنه
- کهنه
- esfarrapado, rançoso, bem usado
کهنه
- کهنه
- abgenutzt, alt
کهنه
- کهنه
- sfatygowany, czerstwy, zużyty
کهنه
- کهنه
- потрепанный , черствый , изношенный
