جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با عانه

عانه

عانه
بانه برمگان موی زهار، ماچه خر، گله گاو، گله گورخر، دنبه موی زهار، پشت زهار دنبه. یا استخوان عانه. استخوان پشت زهار. یا موی عانه. موی زهار
فرهنگ لغت هوشیار

عانه

عانه
دهی است بر فرات و او را قلعۀ محکمی است و ابن الجهم العانی منسوب بدانجاست. (از معجم البلدان). چند ستارۀروشن است در پایین سعود. (منتهی الارب) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا

عانه

عانه
خر ماده. گلۀ خر. گلۀ گورخر. (از المنجد) (آنندراج) (ناظم الاطباء) ، موی زهار. (منتهی الارب) (آنندراج). بانه و پشت زهار. رنبه در تداول عامه. ج، عون.
- استخوان عانه، استخوان پشت زهار. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

اعانه

اعانه
دستگیری یاوری دستمردی خاقانی را به دستمردی از خاک به آدمی تو کردی (تحفه العراقین خاقانی) یاری کردن یاری دادن کمک کردن، یاری مدد کمک، جمع اعانات. یا اعانه باثم (اعانت باثم) کسی را در گناه کردن یار شدن، یا جمع کردن اعانه. گرد آوردن وجه نقد از مردم برای کمک بکسی که محتاج است
فرهنگ لغت هوشیار