معنی لهنه لهنه غذای مختصر که با آن سرگرم شوند پیش از غذای اصلیسوغات، هدیه ای که کسی از سفر برای دوستان و آشنایان خود بیاوردرهاورد، تحفه، ارمغان، سفته، نورهان، نوراهان، نوارهان، راهواره، بازآورد، عراضه، بلک تصویر لهنه فرهنگ فارسی عمید