غذای مختصر که با آن سرگرم شوند پیش از غذای اصلی سوغات، هدیه ای که کسی از سفر برای دوستان و آشنایان خود بیاورد رَهاوَرد، تُحفه، اَرمَغان، سَفته، نورَهان، نَوراهان، نَوارَهان، راهواره، بازآورد، عُراضه، بِلَک
نام دهی جزء دهستان طارم بالا بخش سیردان شهرستان زنجان واقع در 33هزارگزی شمال باختری سیردان و نه هزارگزی راه عمومی طارم. کوهستانی و سردسیر. دارای 154 تن سکنه. آب آن از فاضلاب رود زرده. محصول آنجا غلات، فندق و گردو. شغل اهالی زراعت و راه آن مالروو صعب العبور است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2)
ناشتاشکن. (منتهی الارب). نهاری. (زوزنی). نیم چاشت. چاشتی بامداد. (زمخشری). لقمهالصباح. زیرقلیانی. دهان گیره. دهن گیره. ناشتائی. صبحانه. ماحضر. صاحب آنندراج از شرح مقامات حریری نقل کند به معنی طعام قلیل که به زودی پیش مهمان نهند تا بدان شغل کند قبل از غذای ضیافت، هدیه ای که مسافر آورد. سوغات. ره آورد. راه آورد. ارمغان. ج، لهن