جدول جو
جدول جو

معنی علیان - جستجوی لغت در جدول جو

علیان
(عَلْ)
مرد دراز تن آور. (منتهی الارب) (از تاج العروس) (اقرب الموارد) (متن اللغه). مرد دراز تن آور که درازی وی بی تناسب باشد. (ناظم الاطباء). مذکر و مؤنث در آن یکسان است. و یاء آن مبدل از واو میباشد. (از لسان العرب) (تاج العروس) (اقرب الموارد) (متن اللغه) (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). علیان. رجوع به علیان شود
لغت نامه دهخدا
علیان
(عُ لَیْ یا)
خرمابن نرکی بودازآن کلیب بن وائل. و بدان مثل زنند و گویند: ’دون علیان خرط القتاد’. (از ذیل اقرب الموارد از تاج)
لغت نامه دهخدا
علیان
(عُ لَیْ یا)
وی از عقلای مجانین اواخر قرن دوم هجری به شمار میرفت. نام اصلی او ’علی’ بود ولی با تصغیر مشهور شده بود. او با موسی هادی چهارمین خلیفۀ عباسی (161- 170 هجری قمری) و با بهلول مشهور معاصر بود و همانند بهلول کلمات عاقلانه و حکیمانۀ بسیار داشت. و عبدالملک بن ابجر و حسن کوفی و سری و علی بن طبیان را از او و گفته هایش روایاتی است. (از ریحانه الادب ج 3 ص 124 از عقلاءالمجانین ص 77)
ابن أرجب بن دعام اکبر. جدی است جاهلی و یمانی، اصل او از همدان است و از فرزندان او قبایل و بطونی پیدا آمده است. (از الاعلام زرکلی چ 2 ج 5 ص 188 از الاکلیل ج 10 ص 162 و اللباب ج 2 ص 149)
لغت نامه دهخدا
علیان
(عُلْ)
دیباچه و عنوان کتاب. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (المنجد). و نیز رجوع به علوان شود
لغت نامه دهخدا
علیان
نشانی که بر نامه نویسند کفتار نر، کالا، ستبر کلفت
تصویری از علیان
تصویر علیان
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از علوان
تصویر علوان
(پسرانه)
نام دیگر مرداس پدر ضحاک و نام چندتن از شخصیتهای تاریخی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از الیان
تصویر الیان
(پسرانه)
نام یکی از پهلوانان خورشید شاه در داستان سمک عیار
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از علیین
تصویر علیین
بهشت برین، طبقۀ بالایی بهشت، آسمان، عالم بالا، عالم فرشتگان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از عصیان
تصویر عصیان
ترک طاعت، عدم انقیاد، نافرمانی، سرپیچی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قلیان
تصویر قلیان
وسیله ای برای دود کردن تنباکو مرکب از سر قلیان، بادگیر فلزی، میانۀ چوبی، میلاب، نی یا نی پیچ و مخزن آب
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از عریان
تصویر عریان
برهنه، لخت، ورت، رت، لاج، پتی، لچ، عور، تهک، اوروت، غوشت، عاری، متجرّد، معرّیٰ
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از علیون
تصویر علیون
علی، بلندی ها، بلندترین درجۀ جنت، بالاترین درجات بهشت، ملکوت اعلی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از غلیان
تصویر غلیان
قلیان، وسیله ای برای دود کردن تنباکو مرکب از سر قلیان، بادگیر فلزی، میانۀ چوبی، میلاب، نی یا نی پیچ و مخزن آب
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از علویان
تصویر علویان
علوی ها، از نسل یا اولاد علی بن ابی طالب (ع) ها، سیّدها، شیعه ها، جمع واژۀ علوی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از عمیان
تصویر عمیان
اعمی ها، کورها، نابیناها، جمع واژۀ اعمی
فرهنگ فارسی عمید
(عَلْ)
منسوب است به ’علیان’ که بطنی است از أشجع، و او علیان بن أرجب بن دعام بن مالک بن معاویه بن صعب بن دومان است. (از اللباب فی تهذیب الانساب ابن اثیر)
لغت نامه دهخدا
جوشیدن، حالت مایعی است که بر اثر حرارت شروع بتبخیر می کند، چنانکه مایع حرکت می کند و صدائی از آن بسبب صعود حبابهای بخار از قسمت مجاور کانون حرارت به سطح مایع بگوش می رسد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از علیون
تصویر علیون
بلندیها، ملکوت اعلی
فرهنگ لغت هوشیار
این واژه را معین (رسم الخطی برای غلیان) می داند و پیوند میان این واژه و غلیان تازی نشان نمی دهد. غیاث آن را تصرف فارسیان ترکی دان از غلیان برابر با جوشش می داند زیرا که به گاه دم کشیدن آب در آن می جوشد نارگیله باکوزه نارگیل بک باکوزه گلی رسم الخطی غالب برای غلیان. یا قلیان چاق کردن، آماده کردن قلیان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عنیان
تصویر عنیان
برنام، سر نامه ور نامه، نشانی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عقیان
تصویر عقیان
زر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از علهان
تصویر علهان
سر گشته هاژ، دشروان، شتر خروس، بی تاب مویه گر، گرسنه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از علیاء
تصویر علیاء
بلند نای، آسمان، لچه (قله کوه)، کار شگرف کار سترگ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از علیین
تصویر علیین
جائی به آسمان هفتم که ارواح مومنین و مومنات را بدانجا ببرند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عریان
تصویر عریان
برهنه، عاری، لخت، بدون لباس
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عصیان
تصویر عصیان
نا فرمانی و بیفرمانی کردن، خلاف طاعت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از طلیان
تصویر طلیان
زردی دندان
فرهنگ لغت هوشیار
هر گونه علف و گیاه مخصوص علوفه و علیق دامها و چهارپایان اهلی نام عام گیاهان مخصوص علیق یونجه و شبدر و چمن و غیره
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از الیان
تصویر الیان
نرماندن نرمگردانیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عریان
تصویر عریان
((عُ))
لخت، برهنه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از عقیان
تصویر عقیان
((عِ))
طلای خالص
فرهنگ فارسی معین
تصویری از غلیان
تصویر غلیان
((غَ لَ))
به جوش آمدن، جوشش، هیجان، جوش و خروش، تبدیل مایع به بخار
فرهنگ فارسی معین
تصویری از عصیان
تصویر عصیان
((عِ صْ))
نافرمانی، سر پیچی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از علیین
تصویر علیین
((عِ لّ یّ))
جمع علّی، بلندی ها، عالی ترین درجات بهشت، ملکوت اعلی، علیون
فرهنگ فارسی معین
تصویری از عصیان
تصویر عصیان
سرکشی
فرهنگ واژه فارسی سره