جدول جو
جدول جو

معنی الیان

الیان(پسرانه)
نام یکی از پهلوانان خورشید شاه در داستان سمک عیار
تصویری از الیان
تصویر الیان
فرهنگ نامهای ایرانی

واژه‌های مرتبط با الیان

الیان

الیان
یا کلودیوس الیانوس. نویسندۀ رومی در قرن سوم میلادی بود. او راست: تاریخ حیوانات و حکایات گوناگون و آثاری دیگر که بزبان یونانی نوشته است. (لاروس بزرگ). و رجوع به ایران باستان ص 74 و 2240 و قاموس الاعلام ترکی ج 2 شود
لغت نامه دهخدا

الیان

الیان
نرم گردانیدن. اِلانَه نیزگویند. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). الانه الانه و الینه الیاناً، جعله لیّناً. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا

الیان

الیان
بزرگ سرین. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). ج، اُلْی. (منتهی الارب).
لغت نامه دهخدا

الیان

الیان
مثنای الیه بحذف تا برخلاف قیاس. (ازمنتهی الارب) (اقرب الموارد). رجوع به اَلیَه شود
لغت نامه دهخدا

اتیان

اتیان
درآمدن، بودن، زنبازی زنبازگی، آوردن، کشتن، به جا آوردن آمدن، بودن، آرمیدن با زن، آوردن، کردن کاری را، هلاک کردن، نزدیک رسیدن بلا یا دشمن کسی را، ارتکاب: ارتکاب ذنوب. یا اتیان بمثل. نظیر و شبیه آوردن چیزی را
فرهنگ لغت هوشیار

احیان

احیان
جمع حین، زمانها گاهان جمع حین وقتها زمانها یا در احیان. گاهگاه احیانا
فرهنگ لغت هوشیار

الینا

الینا
بخشنده، بزرگ، محترم، پرورش دهنده گوسفندان پروار، مرکب از الین عربی به معنی بزرگ یا گوسفند پر دنبه + الف فاعلی فارسی، نام روستایی در نزدیکی رودیار
الینا
فرهنگ نامهای ایرانی