جدول جو
جدول جو

معنی علوان

علوان(پسرانه)
نام دیگر مرداس پدر ضحاک و نام چندتن از شخصیتهای تاریخی
تصویری از علوان
تصویر علوان
فرهنگ نامهای ایرانی

واژه‌های مرتبط با علوان

علوان

علوان
علوان الکتاب، سرنامه. (منتهی الارب). عنوان آن. (از لسان العرب) (از اقرب الموارد). عنوان کتاب و دیباچه و مقدمۀ آن. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

علوان

علوان
قیصر بن یوسف جبران. قس (کشیش) (متولد در 1287 هجری قمری). وی را تصانیف بسیاری است که از آنجمله است: 1- تاریخ کتاب مقدس. 2- خلاصه الصرف و النحو. 3- فرائد المجانی لصفی الخطابه و المعانی. 4- المثال الصحیح لکاهن المسیح. 5- موجز بحث المطالب. (از معجم المؤلفین ج 8 ص 136 از تقویم بکفیا)
نام پدر ضحاک است که عجمان وی را مرداس میگفتند. وی از ملوک عرب و برادر شداد بن عاد بود. (از حبیب السیر چ خیام ج 1 ص 180). صاحب مجمل التواریخ و القصص (ص 26) علوان را فرزند عبید بن عویج ذکر کرده است
لغت نامه دهخدا

علوان

علوان
عنوان کردن کتاب، و دیباچه نوشتن بر آن. (از ناظم الاطباء) : علونت ُ الکتاب بر کتاب عنوان گذاردم. (از لسان العرب)
لغت نامه دهخدا

پلوان

پلوان
بلندی اطراف زمینی را گویند که در میان آن زراعت کرده باشند و مزارعان بربالای آن آمد و شد کنند تا زراعت پایمال نگردد و آب در زمین بایستد بلندی گردا گرد زمین کاشته پلون مرز، پشتواره کامل
فرهنگ لغت هوشیار

سلوان

سلوان
اندوه زدای دارویی است که می پندارند اندوه آدمی ببرد، آبمهره آبی که بر مهره افسون ریخته به دلداده خورانند تا از شیفتگی برهد
فرهنگ لغت هوشیار