- عرض
- پهنا
معنی عرض - جستجوی لغت در جدول جو
- عرض
- نفس، ذات، جسد، ناموس و آبروی شخص، حسب و نسب که انسان به آن فخر می کند
- عرض
- روی کوه، گردنۀ کوه، میان دریا، جانب، ناحیه، کرانه
- عرض
- متاع، کالا، بیماری و ناخوشی، آنچه برای شخص پیش بیاید، چیزی که دوام و بقا نداشته باشد، مقابل جوهر، در فلسفه آنچه قائم به غیر باشد
- عرض
- پیدا و آشکار گردیدن، ظاهر شدن پهنا ناموس، آبرو و شرف، نفس کالا، هر چیزی که قائم به غیر باشد (اعراض تسعه ارسطوئی از قبیل کم و کیف و این و)
- عرض ((عِ رْ))
- آبرو، ناموس
- عرض ((عَ رَ))
- متاع، کالا، نا خوشی، بیماری، آن چه که دوام و بقا نداشته باشد، آن چه که قائم به دیگری است و از خود وجود مستقلی ندارد
- عرض ((عُ))
- جانب، طرف، کرانه، مال ملت، بیت المال
- عرض ((عَ رْ))
- آشکار کردن، نشان دادن، بیان مطلب یا درخواستی با فروتنی و ادب، پهنا، مدت، زمان
- عرض
- بیان مطلبی با احترام و ادب، نشان دادن، آشکار کردن، مقابل طول، پهنا،
کنایه از مدت، فاصله مثلاً در عرض یک ساعت تمام کارها را انجام داد،
سان دیدن از سپاهیان و تجهیزات آن ها، اداره و گرداندن امور سپاهیان،
جمع عروض، متاع، کالا، هر چیزی به جز مسکوک طلا و نقره
عرض حال: نامه ای که به دادگاه می نویسند و در آن تظلم می کنند، دادخواست
عرض جغرافیایی: در علم جغرافیا فاصلۀ زاویه ای بین مدار هر نقطه و دایرۀ استوا
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
چیرگی، شایستگی، نمایش، جربزه
لیاقت، طاقت، توانایی، نشانه، در معرض
تاوری فتادی، گناه کوچک بخشودنی در دین ترسایی
ارائه، اظهار، هدیه، سان، بیان همت، طاقت
از پهنا و از پهنی، به عرض و پهنا
عرض، پیشنهاد، نمایش، ارائه، در دسترس یا معرض خرید قرار دادن کالا
عرضه داشتن (کردن): اظهار کردن، بیان کردن، ارائه دادن، نشان دادن
عرضه داشتن (کردن): اظهار کردن، بیان کردن، ارائه دادن، نشان دادن
Cross, Transversely
Supply
крестный , поперечно
поставка
gekreuzt, quer
Versorgung
перехресний , поперечно
постачання
krzyżowy, poprzecznie
dostawa
cruzado, transversalmente
fornecimento
cruzado, transversalmente
suministro
croisé, transversalement
approvisionnement