جدول جو
جدول جو

معنی عرض

عرض
(خَ)
بس فربه و پرگوشت شدن از کثرت گیاه. (از منتهی الارب). شکافته شدن گوسفند از کثرت علف، یعنی از چرا کردن. (از اقرب الموارد) ، پیدا و آشکار گردیدن، نمایان گردیدن و پیش آمدن، چنانکه گویند عرضت له الغول، شکستگی و آفت رسیدن. (از منتهی الارب). عرض. رجوع به عرض شود
لغت نامه دهخدا