بیان مطلبی با احترام و ادب، نشان دادن، آشکار کردن، مقابل طول، پهنا، کنایه از مدت، فاصله مثلاً در عرض یک ساعت تمام کارها را انجام داد، سان دیدن از سپاهیان و تجهیزات آن ها، اداره و گرداندن امور سپاهیان، جمع عروض، متاع، کالا، هر چیزی به جز مسکوک طلا و نقره عرض حال: نامه ای که به دادگاه می نویسند و در آن تظلم می کنند، دادخواست عرض جغرافیایی: در علم جغرافیا فاصلۀ زاویه ای بین مدار هر نقطه و دایرۀ استوا