پناه آورنده. (منتهی الارب) (آنندراج) : این مرا زائر آن مرا عائذ این مرا مخلص آن مرا دلدار. خاقانی. ، نو زاینده از آهو اسب و شتر و گوسپند و جز آن. ج، عوذ و عوذان. (منتهی الارب)
پناه آورنده. (منتهی الارب) (آنندراج) : این مرا زائر آن مرا عائذ این مرا مخلص آن مرا دلدار. خاقانی. ، نو زاینده از آهو اسب و شتر و گوسپند و جز آن. ج، عُوذ و عوذان. (منتهی الارب)
ابن محصن بن ثعلبه ملقب به المثقب العبدی. از بنی عبدالقیس. شاعری جاهلی از مردم عراق بود و به عمرو بن هند پیوست و او را درباره وی مدیحه هاست. نعمان بن منذر را مدح گفت. شعر اونیکو و در آن حکمت و رقتی است. (از الاعلام زرکلی) جدی است جاهلی که پسران وی بطنی از ربیعه از اعراب عدنانند، و موطن آنان بیابان حجاز است. (الاعلام زرکلی) پدر بطنی از بنی ضبه است. (منتهی الارب)
ابن محصن بن ثعلبه ملقب به المثقب العبدی. از بنی عبدالقیس. شاعری جاهلی از مردم عراق بود و به عمرو بن هند پیوست و او را درباره وی مدیحه هاست. نعمان بن منذر را مدح گفت. شعر اونیکو و در آن حکمت و رقتی است. (از الاعلام زرکلی) جدی است جاهلی که پسران وی بطنی از ربیعه از اعراب عدنانند، و موطن آنان بیابان حجاز است. (الاعلام زرکلی) پدر بطنی از بنی ضبه است. (منتهی الارب)
پناه، (غیاث اللغات) : جایزه خواهم یکی کم بدهی اندکی گر ندهی بیشکی زایزد خواهم عیاذ، منوچهری، - عیاذاً باﷲ، پناه بر خدا، (ناظم الاطباء) (از آنندراج) : اگر عیاذاً باﷲ از مخالفان قصدی باشد بر این جانب، (تاریخ بیهقی ص 560)، اگر عیاذاً باﷲ سستی کنید خلل افتد، (تاریخ بیهقی ص 351)، اگر عیاذاً باﷲ بر این جمله باشد و خداوند غائب، کار سخت دراز گردد، (تاریخ بیهقی ص 453)، وعیاذاً باﷲ اگر بی باکی مکابره ای آرد ... دست تدارک از تلافی آن قاصر ماند، (سندبادنامه ص 89)، و اگر عیاذاً باﷲ قضا رفت و خطا آمد به تدارک آن مشغول شود، (گلستان سعدی)، ، پناه جای، (منتهی الارب) (آنندراج) (از ناظم الاطباء)، ملتجاء، (اقرب الموارد)، مرغ پناه گرفته در کوه و جز آن، (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)، نوزائیدگان از هر ماده ای، (ناظم الاطباء)، هی فی عیاذها، آن ماده حیوان داخل در ده و پانزده روز پس از کره آوردن است، (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (از آنندراج)
پناه، (غیاث اللغات) : جایزه خواهم یکی کم بدهی اندکی گر ندهی بیشکی زایزد خواهم عیاذ، منوچهری، - عیاذاً باﷲ، پناه بر خدا، (ناظم الاطباء) (از آنندراج) : اگر عیاذاً باﷲ از مخالفان قصدی باشد بر این جانب، (تاریخ بیهقی ص 560)، اگر عیاذاً باﷲ سستی کنید خلل افتد، (تاریخ بیهقی ص 351)، اگر عیاذاً باﷲ بر این جمله باشد و خداوند غائب، کار سخت دراز گردد، (تاریخ بیهقی ص 453)، وعیاذاً باﷲ اگر بی باکی مکابره ای آرد ... دست تدارک از تلافی آن قاصر ماند، (سندبادنامه ص 89)، و اگر عیاذاً باﷲ قضا رفت و خطا آمد به تدارک آن مشغول شود، (گلستان سعدی)، ، پناه جای، (منتهی الارب) (آنندراج) (از ناظم الاطباء)، ملتجاء، (اقرب الموارد)، مرغ پناه گرفته در کوه و جز آن، (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)، نوزائیدگان از هر ماده ای، (ناظم الاطباء)، هی فی عیاذها، آن ماده حیوان داخل در ده و پانزده روز پس از کره آوردن است، (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (از آنندراج)