معنی عاید
- عاید((یِ))
- عیادت کننده
واژههای مرتبط با عاید
عاید
- عاید
- بازگشت کننده، بازگردنده، آنچه به کسی بازمی گردد
عاید شدن: به دست آمدن
عاید کردن: حاصل کردن، به دست دادن، رساندن، درآمد داشتن، سود بردن، فایده دادن
عاید
- عاید
- عیادت کننده بیمار، بمعنی سود و در آمد هم گویند
عاید
- عاید
- عیادت کننده، بازگردانده، آن چه که به کسی بازگردد از پول یا چیز دیگر
عاید
- عاید
- رجوع به عائد شود
عواید
- عواید
- درآمدها
عقاید
- عقاید
- باورها
باید
- باید
- ضرورت است، بایسته است، شاید، ضرور ولازم می شود
عابد
- عابد
- عبادت کننده، پرستنده چیزی یا کسی
زاید
- زاید
- فزون
