بنگاه صرافی شخصی یا دولتی که مردم پول های خود را در آنجا امانت می گذارند و یا از آن وام می گیرند، از بازی های ورق، پولی که در بازی بانک در وسط می گذارند بانک خون: در پزشکی سردخانۀ مخصوصی که در آن خون هایی را که مردم می دهند نگاه می دارند تا برای انتقال به بدن کسانی که احتیاج به خون دارند مورد استفاه قرار گیرد
بنگاه صرافی شخصی یا دولتی که مردم پول های خود را در آنجا امانت می گذارند و یا از آن وام می گیرند، از بازی های ورق، پولی که در بازی بانک در وسط می گذارند بانک خون: در پزشکی سردخانۀ مخصوصی که در آن خون هایی را که مردم می دهند نگاه می دارند تا برای انتقال به بدن کسانی که احتیاج به خون دارند مورد استفاه قرار گیرد
خزانه آب و نفت و غیره که در کارخانه ها بکار میرود و نیز بمعنای ارابه زره دار جنگی است که با توپ و مسلسل مسلح است و بر روی نوارهای زنجیر مانندی از پولاد حرکت میکند انگلیسی زره پوش اتومبیل زره پوش که با مسلسل و توپ مجهز است و بوسیله چرخهای محکم و سنگین خود میتواند در زمین ناهموار حرکت کند
خزانه آب و نفت و غیره که در کارخانه ها بکار میرود و نیز بمعنای ارابه زره دار جنگی است که با توپ و مسلسل مسلح است و بر روی نوارهای زنجیر مانندی از پولاد حرکت میکند انگلیسی زره پوش اتومبیل زره پوش که با مسلسل و توپ مجهز است و بوسیله چرخهای محکم و سنگین خود میتواند در زمین ناهموار حرکت کند
بنگاه صرافی دولتی یا شخصی که اشخاص پولهای خود رابامانت میگذارند فرانسوی بانک بایگ بنگاهی اقتصادی ملی یا دولتی که مردم پولهای خود را در آن بامانت سپارند و در موقع لزوم با صدور چک از پول خود برداشت کنند و همچنین در مقابل تضمین اعتباری پیدا کنند و بهنگام ضرورت وام گیرند، نوعی از بازی ورق، پولی که در بازی بانک در میان نهند
بنگاه صرافی دولتی یا شخصی که اشخاص پولهای خود رابامانت میگذارند فرانسوی بانک بایگ بنگاهی اقتصادی ملی یا دولتی که مردم پولهای خود را در آن بامانت سپارند و در موقع لزوم با صدور چک از پول خود برداشت کنند و همچنین در مقابل تضمین اعتباری پیدا کنند و بهنگام ضرورت وام گیرند، نوعی از بازی ورق، پولی که در بازی بانک در میان نهند
مصغر دانه مطلق دانه (از گندم جو ماش عدس وجز اینها)، آشی که بهنگام دندان بر آوردن کودک با گندم و ماش و عدس و جز آنها و کله و پاچه گوسفند پزند و بخانه های خویشان و دوستان فرستند دانکو
مصغر دانه مطلق دانه (از گندم جو ماش عدس وجز اینها)، آشی که بهنگام دندان بر آوردن کودک با گندم و ماش و عدس و جز آنها و کله و پاچه گوسفند پزند و بخانه های خویشان و دوستان فرستند دانکو
چیزی از بلور و شیشه سازند و پیش چشم گذارند تا اشیا را بهتر ببینند نادرست نویسی آیینک آینک چشمک آلتی مرکب از قطعات بلور محدب یا مقعر که برابر چشم نصب کنند تا بهتر اشیا را از نزدیک یا دور بینند و یا چشم رااز اشعه آفتاب محفوظ دارند چشم فرنگی آیینه فرنگی
چیزی از بلور و شیشه سازند و پیش چشم گذارند تا اشیا را بهتر ببینند نادرست نویسی آیینک آینک چشمک آلتی مرکب از قطعات بلور محدب یا مقعر که برابر چشم نصب کنند تا بهتر اشیا را از نزدیک یا دور بینند و یا چشم رااز اشعه آفتاب محفوظ دارند چشم فرنگی آیینه فرنگی
مؤسسه ای اقتصادی، ملی یا دولتی که مردم پول های خود را در آن به امانت سپارند و در موقع لزوم برداشت کنند، مجموعه ای است برای نگه داری منظم و قابل دسترس خون یا اعضای بدن، پولی که قماربازها وارد بازی می کنند، اطلاعات مؤسسه
مؤسسه ای اقتصادی، ملی یا دولتی که مردم پول های خود را در آن به امانت سپارند و در موقع لزوم برداشت کنند، مجموعه ای است برای نگه داری منظم و قابل دسترس خون یا اعضای بدن، پولی که قماربازها وارد بازی می کنند، اطلاعات مؤسسه