معنی عاند عاند ستیزنده، ستیزه کار، منحرف، کسی که از راه راست برگشته و منحرف می شود تصویر عاند فرهنگ فارسی عمید
عاند عاند شتر از راه برگردنده و میل کننده ج، عُنّد. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) ، سرکش و به باطل ستیهنده. ردکننده حق، طعن عاند، نیزه ای که به چپ و راست زده شود. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) ، عرق عاند، خوی روان. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) لغت نامه دهخدا
عاند عاند وادیی است واقع در میان مکه و مدینه به مسافت یک میل، پیش از سقیا که عایذ هم گویند. (از معجم البلدان) لغت نامه دهخدا