جدول جو
جدول جو

معنی ظواهر - جستجوی لغت در جدول جو

ظواهر
ظاهرها، پیداها، آشکارها، هویداها، نمایان ها، جمع واژۀ ظاهر
تصویری از ظواهر
تصویر ظواهر
فرهنگ فارسی عمید
ظواهر
جمع ظاهر
تصویری از ظواهر
تصویر ظواهر
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از جواهر
تصویر جواهر
(دخترانه)
جمع جوهر، هر یکی از سنگهای گران بها مانند یاقوت یا زمرد
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از جواهر
تصویر جواهر
گوهران، گوهر
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از زواهر
تصویر زواهر
جمع زاهره روشنها: (جواهر زواهر الفاظ)
فرهنگ لغت هوشیار
جمع جوهر، فلزات گرانبها، هر سنگی که از آن منفعتی بر آید همچون الماس و یاقوتو لعل
فرهنگ لغت هوشیار
دختری که از پدر و مادر با شخص دیگری یکی باشد و یا تنها از پدر و یا از مادر با هم یکی باشند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خواهر
تصویر خواهر
دختری که با شخص دیگر پدر و مادر مشترک داشته باشد، هم شیره
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از جواهر
تصویر جواهر
((جَ هِ))
جمع جوهر، گوهران، هر یک از سنگ های گرانبها مانند الماس یاقوت، زمرد و مانند آن که به عنوان زینت و زیور به کار می رود
فرهنگ فارسی معین
تصویری از خواهر
تصویر خواهر
((خا هَ))
دختری که با شخص از طرف پدر یا مادر یا هر دو مشترک باشد، همشیره، جمع خواهران
فرهنگ فارسی معین
((قَ هِ))
شیخ اشراق آن چه را که مشائیان عقل گفته اند نور قاهر نامیده است. کلمه قواهر که جمع قاهر است به طور مطلق بر عقول اعم از طولیه مترتبه و عرضیه متکافئه اطلاق شده است و هرگاه با قید سافله ذکر شود مراد عقول متکافئه است و هرگاه با جمله
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ظاهر
تصویر ظاهر
آشکار، نما، رویه، نمایان
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ظاهر
تصویر ظاهر
پیدا، آشکار، هویدا، نمایان، از نام های خداوند
ظاهر ساختن: آشکار کردن، نمایان ساختن، ظاهر کردن
ظاهر شدن: آشکار گشتن، نمایان شدن، کنایه از تحقق یافتن
ظاهر کردن: آشکار کردن، نمایان ساختن
ظاهر گشتن: آشکار گشتن، نمایان شدن، کنایه از تحقق یافتن، ظاهر شدن
ظاهر و باطن: کنایه از همه چیز
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ظاهر
تصویر ظاهر
آشکار، واضح، روشن، هویدا، معلوم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از واهر
تصویر واهر
درخشان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ظاهر
تصویر ظاهر
((هِ))
پیدا، آشکار، روی بیرونی هر چیزی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ظاهر
تصویر ظاهر
Appearance, Looks, Seemliness
دیکشنری فارسی به انگلیسی
внешность , внешний вид , приличие
دیکشنری فارسی به روسی
зовнішність , вигляд , ввічливість
دیکشنری فارسی به اوکراینی
wygląd, przyzwoitość
دیکشنری فارسی به لهستانی
apparence, décence
دیکشنری فارسی به فرانسوی
uiterlijk, fatsoen
دیکشنری فارسی به هلندی
रूप , शालीनता
دیکشنری فارسی به هندی
penampilan, kesopanan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
مظهرٌ , ظاهرٌ
دیکشنری فارسی به عربی
מראה , מַרְאוֹת , נימוס
دیکشنری فارسی به عبری
外观 , 外貌 , 体面
دیکشنری فارسی به چینی
muonekano, ustaarabu
دیکشنری فارسی به سواحیلی