- طَوِيل
- دراز، طولانی، بلند
معنی طَوِيل - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
کباب پز کردن، کمی
بلند مدّت
طولانی، نفس طولانی
هفت روزه، طولانی برای یک هفته
دراز، قد بلند و لاغر
دراز، طولانی
نماینده، عامل، نمایندگی
لاغر، ناچیز
اندک، کمی، کم، حدّاقلّ، ناکافی
قدرتمند، قوی، محکم
ضامن، حامی
کم، کمی، باریک
بومی، اصیل، نمونه وار
پزشک، دکتر
راه، جاده
جزئی، اندک
سپردن، مؤسّس، واگذاری، وکالتنامه
سنگین
بسیار، عالیه
بسیار مهمّ، عالی، عظیم
سرمایه گذاری، تبدیل، جابجایی، مدولاسیون
خوش چهره، زیبا، دلربا، مطلوب
دایره معارف، راهنمای، مدرک، راهنما، نشانه، اثباتی
بخیل، خسیس
جانشین، جایگزین
طول عمر، عمر طولانی