معنی طَفِيف
طَفِيف
جزئی، اندک
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با طَفِيف
حَفِيف
حَفِيف
صِدایِ خِش خِش، سوئیچ کَردَن
دیکشنری عربی به فارسی
خَفِيف
خَفِيف
سَبُک، نور، بی وَزن
دیکشنری عربی به فارسی
أَلِيف
أَلِيف
آشِنا، مُحِبَّت آمیز، اَهلی، اَهلی بودَن
دیکشنری عربی به فارسی
خَفِيض
خَفِيض
کاهیدِه، کَم
دیکشنری عربی به فارسی
خَفِيّ
خَفِيّ
پِنهانی، پِنهان شُدِه اَست، فَریبَندِه، مَخفی، دَغَلکارانِه
دیکشنری عربی به فارسی
خَفِيَ
خَفِيَ
پِنهان کَردَن، پِنهان شُدِه اَست
دیکشنری عربی به فارسی
تَخفِيف
تَخفِيف
تَسکِین، کاهِش، اِمتِیاز، رَقیق سازی، تَعدِیل، نَرمِش
دیکشنری عربی به فارسی
طَيفِيّ
طَيفِيّ
طِیفی
دیکشنری عربی به فارسی
طَوِيل
طَوِيل
دِراز، طولانی، بُلَند
دیکشنری عربی به فارسی