جدول جو
جدول جو

معنی ضَمَّ - جستجوی لغت در جدول جو

ضَمَّ
در کیسه گذاشتن، ضمیمه، ادغام کردن
دیکشنری عربی به فارسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

خون ریختن، خون
دیکشنری عربی به فارسی
پمپ کردن، پمپاژ
دیکشنری عربی به فارسی
آزار دادن، دین، پرگفتن
دیکشنری عربی به فارسی
گمراه، او به بیراهه رفت
دیکشنری عربی به فارسی
پریس کردن، بانک
دیکشنری عربی به فارسی
استنشاق کردن، بو کشیدن، بو کردن، بوییدن، موم مالیدن
دیکشنری عربی به فارسی
مسموم کردن، سمّ
دیکشنری عربی به فارسی
غرغر کردن، او خرخر کرد
دیکشنری عربی به فارسی
غیبت کردن، بخوٰاب
دیکشنری عربی به فارسی
ضمانت دادن، در داخل
دیکشنری عربی به فارسی
پانسمان کردن، کلاهبرداری
دیکشنری عربی به فارسی
پیوستن، ملحق شدن
دیکشنری عربی به فارسی
شامل بودن، گنجانده شده است
دیکشنری عربی به فارسی