معنی نَمَّ
نَمَّ
غیبت کردن، بخوٰاب
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با نَمَّ
دَمَّ
دَمَّ
خون ریختَن، خون
دیکشنری عربی به فارسی
ضَمَّ
ضَمَّ
دَر کیسِه گُذاشتَن، ضَمیمِه، اِدغام کَردَن
دیکشنری عربی به فارسی
شَمَّ
شَمَّ
اِستِنشاق کَردَن، بو کِشیدَن، بو کَردَن، بوییدَن، موم مالیدَن
دیکشنری عربی به فارسی
سَمَّ
سَمَّ
مَسموم کَردَن، سَمّ
دیکشنری عربی به فارسی
زَمَّ
زَمَّ
غُرغُر کَردَن، او خُرخُر کَرد
دیکشنری عربی به فارسی