جدول جو
جدول جو

معنی صَاعِد - جستجوی لغت در جدول جو

صَاعِد
رو به بالا، در حال افزایش
دیکشنری عربی به فارسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

سرفه کننده، سرفه کردن
دیکشنری عربی به فارسی
صادق، صادقانه، راستگو
دیکشنری عربی به فارسی
بازتابی، صادقانه، زنگ دار، بلند
دیکشنری عربی به فارسی
بلند، خشن، پر سر و صدا
دیکشنری عربی به فارسی
پرستش گر، یک نمازگزار
دیکشنری عربی به فارسی
قرار ملاقات، یک قرار ملاقات
دیکشنری عربی به فارسی
رایج، غالب
دیکشنری عربی به فارسی
بی پرده، صادقانه
دیکشنری عربی به فارسی
ولگرد، سرگردان
دیکشنری عربی به فارسی
قابل حذف، به علاوه، زیادی، اضافی، فراوان
دیکشنری عربی به فارسی
غرّنده، جیرجیر
دیکشنری عربی به فارسی
فرمانده، رهبر، مؤلّف، محدودکننده، پیشرو
دیکشنری عربی به فارسی
فاسدکننده، فاسد، در حال فساد، فاسدانه، عیب دار، زننده، آدم بدکار، فاسدشدنی، گندیده، کهنه، ویرانگر
دیکشنری عربی به فارسی
آسیب زا، تکان دهنده
دیکشنری عربی به فارسی
خراب، آشکار، فریاد زننده، جیغ کش، فریاد کشیدن، جیغ زدن
دیکشنری عربی به فارسی
وعده دهنده، امیدوار کننده
دیکشنری عربی به فارسی
یخ زده، سفت و سخت
دیکشنری عربی به فارسی
خنک، سرد
دیکشنری عربی به فارسی
مدّعی، دعوت شد، فراخوانی
دیکشنری عربی به فارسی
بی حسّ، خفته، بی حسّ کننده
دیکشنری عربی به فارسی
بی سن، جاودانه، جاویدان
دیکشنری عربی به فارسی
رهبر، پیشگام، ستوان
دیکشنری عربی به فارسی
گرفتار، در حال بازگشت، محبوس
دیکشنری عربی به فارسی
ساختگی، صندوقدار
دیکشنری عربی به فارسی
عمداً، غسل تعمید داد
دیکشنری عربی به فارسی
صعود کردن، او بالا رفت
دیکشنری عربی به فارسی
صنعت گر، سازنده
دیکشنری عربی به فارسی
خاموش، ساکت، بی صدا، بی کلام
دیکشنری عربی به فارسی
سوت زدن، خس خس سینه
دیکشنری عربی به فارسی
دولت مردانه، سختگیر، سخت، محض، استوار
دیکشنری عربی به فارسی
چرت زدن، خوٰاب آلود، خوابیده
دیکشنری عربی به فارسی