جدول جو
جدول جو

معنی صعاب - جستجوی لغت در جدول جو

صعاب
صعب ها، دشواری ها، سختی ها، جمع واژۀ صعب
تصویری از صعاب
تصویر صعاب
فرهنگ فارسی عمید
صعاب
(صِ)
گفته اند ریگستانهائی است بین بصره و یمامه که عبور از آن دشوار بود. حارث بن همام بن مره بن ذهل شیبان در روزی از ایام بکر در آنجا کشته شده و تغلب در آخر روز به هزیمت شده است. (معجم البلدان)
نقطه ای است که در آن دلیری از دلاوران بکر بن وائل که کتان دهر نام داشت، به دست خلیفه بن مخبط بقتل رسید. (معجم البلدان)
کوهی است میان یمامه و بحرین. (معجم البلدان) (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
صعاب
(صِ)
جمع واژۀ صعب:
تازه شود صورت دین را جبین
سهل شود شیعت حق را صعاب.
ناصرخسرو.
گرچه صعب است عمل از قبل بوی بهشت
جمله آسان شود ای پور پدر بر تو صعاب.
ناصرخسرو.
و در اذلال صعاب و رقاب براهین معجز نموده. (جهانگشای جوینی). و چون همت پادشاهانۀ او بر استدلال صعاب باغیان و استلانت رقاب یاغیان مصروف بوده. (جهانگشای جوینی) ، انذرتکم صعاب الامور، ای مسائل دقیقه غامضه یقع بها فتنه فی العلماء. (منتهی الارب). صعاب المنطق، اغلوطه های آن. (منتهی الارب). رجوع به صعب شود
لغت نامه دهخدا
صعاب
جمع صعب، دشوارها صعب مشکلات
تصویری از صعاب
تصویر صعاب
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از نعاب
تصویر نعاب
بانگ کردن کلاغ، بانگ کلاغ که به فال بد بگیرند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شعاب
تصویر شعاب
شعبه ها، بخشهایی از یک فروشگاه، شرکت ها، شاخه های درخت، جمع واژۀ شعبه، شعب ها، گشادگی های میان کوهها، دره ها، مسیل های آب، آبراهه ها، ناحیه ها، جمع واژۀ شعب
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از صواب
تصویر صواب
مقابل خطا، راست و درست، حق، لایق، سزاوار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از لعاب
تصویر لعاب
بسیار بازیگر، بازیکن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از صلاب
تصویر صلاب
اسطرلاب، وسیله ای به شکل چند صفحۀ مدرج برای اندازه گیری ارتفاع ستارگان و مشخص کردن مکان آن ها، سرلاب، اصطرلاب، سطرلاب، صلاب، استرلاب، سترلاب برای مثال همه زیج و صلاب برداشتند / برآن کار یک هفته بگذاشتند (فردوسی - ۲/۲۳۰)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کعاب
تصویر کعاب
کعب ها، بند های استخوان، استخوانهای بندگاه پا و ساق، پاشنه های پا، شتالنگ ها، در ریاضیات ریشه های سوم اعداد، جمع واژۀ کعب
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از لعاب
تصویر لعاب
آب دهن، بزاق
هر مایعی که اندکی غلیظ و چسبنده باشد
مادۀ شفاف یا رنگین که بر روی کاشی یا ظروف سفالی می دهند
روکش شیشه ای نیمه مذاب بر لایه ای از فلز که نقش محافظ در برابر واکنش های شیمیایی داشته و به عنوان تزئین به کار می رود
آهار
لعاب دادن: پوشش ظریف از لعاب به شیء سفالی یا فلزی دادن، غلیظ شدن
فرهنگ فارسی عمید
(نَ شِ)
دشوار شدن. (منتهی الارب). دشوار شدن کار. (از تاج) (آنندراج). اصعاب امر، دشوار گردیدن آن. (از اقرب الموارد) (قطر المحیط) (ناظم الاطباء).
لغت نامه دهخدا
تصویری از کعاب
تصویر کعاب
به گونه رمن تاس های نرد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لعاب
تصویر لعاب
آب دهن که روان باشد بسیار بازیگر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صواب
تصویر صواب
راست، درست، مصلحت، ضد خطا
فرهنگ لغت هوشیار
جمع صاحب، یاران همنشینان جمع صاحب همنشینان، اصحاب پیغمبر ص. توضیح جمع این کلمه در فارسی صحابان است: نبی آفتاب و صحابان چو ماه بهم نسبتی (بستنی) یکدیگر راست راه
فرهنگ لغت هوشیار
تره کوهی، نانخورشی از خردل و مویز ویژه تازیان نانخورشی که از خردل و زبیب ترتیب دهند. یا صناب بری. گونه ای تره تیزک که بدان تره تیزک صحرایی گویند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از معاب
تصویر معاب
آهوک آک عجیب، جمع معایب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نعاب
تصویر نعاب
آواز کلاغ آواز دادن کلاغ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عصاب
تصویر عصاب
ریسمان بر و ریسنده، بسیار ریسنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صعار
تصویر صعار
خود بزرگ بین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صعاق
تصویر صعاق
آوای تندر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صقاب
تصویر صقاب
رو به رو شدن به هم نزدیک شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صلاب
تصویر صلاب
بنگرید به اصطرلاب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شعاب
تصویر شعاب
جمع شعب و شعبه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جعاب
تصویر جعاب
جمع جعبه، شگاها ترکش ها کیپوت ها شگاساز کیپوت فروش جمع جعبه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رعاب
تصویر رعاب
جادوگر رعابیل: من الثیات: جامه کهنه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دعاب
تصویر دعاب
مزاح کننده، شوخی کنند
فرهنگ لغت هوشیار
دشوار شدن، دشوار یافتن، سختی دیدن دشوار شدن سخت شدن، دشوار یافتن چیزی را
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اصعاب
تصویر اصعاب
((اِ))
دشوار شدن، دشوار یافتن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از دعاب
تصویر دعاب
شوخی کننده، لاغ گوی، شوخ
فرهنگ فارسی معین
تصویری از صناب
تصویر صناب
((صَ))
نان خورشی که از خردل و زبیب ترتیب دهند
صناب بری: گونه ای تره تیزک که بدان تره تیزک صحرایی گویند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از صواب
تصویر صواب
راست و درست، سزاوار
فرهنگ فارسی معین
تصویری از صحاب
تصویر صحاب
((ص))
جمع صاحب
فرهنگ فارسی معین
تصویری از صاعب
تصویر صاعب
((عِ))
سخت گیر
فرهنگ فارسی معین