معنی اصعاب - فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با اصعاب
اصعاب
- اصعاب
- دشوار شدن، دشوار یافتن، سختی دیدن دشوار شدن سخت شدن، دشوار یافتن چیزی را
فرهنگ لغت هوشیار
اصعاب
- اصعاب
- دشوار شدن. (منتهی الارب). دشوار شدن کار. (از تاج) (آنندراج). اصعاب امر، دشوار گردیدن آن. (از اقرب الموارد) (قطر المحیط) (ناظم الاطباء).
لغت نامه دهخدا