جدول جو
جدول جو

معنی صناب

صناب((صَ))
نان خورشی که از خردل و زبیب ترتیب دهند
صناب بری: گونه ای تره تیزک که بدان تره تیزک صحرایی گویند
تصویری از صناب
تصویر صناب
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با صناب

صناب

صناب
تره کوهی، نانخورشی از خردل و مویز ویژه تازیان نانخورشی که از خردل و زبیب ترتیب دهند. یا صناب بری. گونه ای تره تیزک که بدان تره تیزک صحرایی گویند
فرهنگ لغت هوشیار

جناب

جناب
درگاه، آستانه خدا کرانه و بیگانه و غریب کرانه و بیگانه و غریب
جناب
فرهنگ لغت هوشیار