پارچه ای است ابریشمین به رنگ سفید یا نخودی، که بر آن با ابریشم قهوه ای یا زرد تیره سوزن دوزی شده باشد. رجوع شود به مقالۀ ’عمامۀ شیر و شکری’ نوشتۀ یحیی ماهیار نوابی در مجموعۀ مقالات ج 1 ص 264
پارچه ای است ابریشمین به رنگ سفید یا نخودی، که بر آن با ابریشم قهوه ای یا زرد تیره سوزن دوزی شده باشد. رجوع شود به مقالۀ ’عمامۀ شیر و شکری’ نوشتۀ یحیی ماهیار نوابی در مجموعۀ مقالات ج 1 ص 264
عفط. آوازی چون آواز تیز که از میان دو لب فراهم کرده برآورند، تخفیف گفتار یا کردار کسی را. به عنوان مسخره و تحقیر کسی صدای تیز از دهان برآوردن. (یادداشت مؤلف). رجوع به شیشکی بستن و شیشکی انداختن شود
عفط. آوازی چون آواز تیز که از میان دو لب فراهم کرده برآورند، تخفیف گفتار یا کردار کسی را. به عنوان مسخره و تحقیر کسی صدای تیز از دهان برآوردن. (یادداشت مؤلف). رجوع به شیشکی بستن و شیشکی انداختن شود
قسمی از بوزینۀ شبیه به شیر. در شاهنامه داستانی راجع به یک شیرکپی که به دست بهرام چوبینه کشته شده است آمده: شدند از بد شیرکپی هلاک برانگیخت زین بوم آباد خاک. فردوسی. همی شیرکپی برد دخترم بگوییم ننگی شود گوهرم. فردوسی. یکی شیرکپیش خواند همی دگر نیز نامش نداند همی. فردوسی
قسمی از بوزینۀ شبیه به شیر. در شاهنامه داستانی راجع به یک شیرکپی که به دست بهرام چوبینه کشته شده است آمده: شدند از بد شیرکپی هلاک برانگیخت زین بوم آباد خاک. فردوسی. همی شیرکپی برد دخترم بگوییم ننگی شود گوهرم. فردوسی. یکی شیرکپیش خواند همی دگر نیز نامش نداند همی. فردوسی
عبیدالله بن سعید بن یحیی بن برد سرخسی یشکری، از راویان بود و از یحیی بن سعید روایت کرد. ابن خزیمه و محمد بن اسحاق ثقفی و جز آن دو از او روایت دارند. یشکری به سال 241 هجری قمری در سرخس درگذشت. (از لباب الانساب). در علم حدیث شناسی، روات به عنوان کسانی شناخته می شوند که احادیث را از پیامبر اسلام و اهل بیت (ع) نقل کرده اند. این افراد به طور ویژه در زمینه نقل صحیح و دقیق روایات فعالیت کرده اند و به دلیل دقت و امانت داری خود در نقل، در تاریخ علم حدیث جایگاه ویژه ای دارند. تلاش های روات در حفظ سنت نبوی، یکی از ارکان اصلی دقت در انتقال علم حدیث است. ورقأبن عمر بن کلیب یشکری و گفته اند شیبانی، اصل او از خوارزم و یا از مرو و یا از کوفه بود. در مدائن سکنی گزید و در آنجا از عمرو بن دینار و جز وی روایت کرد و شعبه و ابن المبارک و دیگران از او روایت دارند. وی در حدیث ضعیف بود. (از لباب الانساب)
عبیدالله بن سعید بن یحیی بن برد سرخسی یشکری، از راویان بود و از یحیی بن سعید روایت کرد. ابن خزیمه و محمد بن اسحاق ثقفی و جز آن دو از او روایت دارند. یشکری به سال 241 هجری قمری در سرخس درگذشت. (از لباب الانساب). در علم حدیث شناسی، روات به عنوان کسانی شناخته می شوند که احادیث را از پیامبر اسلام و اهل بیت (ع) نقل کرده اند. این افراد به طور ویژه در زمینه نقل صحیح و دقیق روایات فعالیت کرده اند و به دلیل دقت و امانت داری خود در نقل، در تاریخ علم حدیث جایگاه ویژه ای دارند. تلاش های روات در حفظ سنت نبوی، یکی از ارکان اصلی دقت در انتقال علم حدیث است. ورقأبن عمر بن کلیب یشکری و گفته اند شیبانی، اصل او از خوارزم و یا از مرو و یا از کوفه بود. در مدائن سکنی گزید و در آنجا از عمرو بن دینار و جز وی روایت کرد و شعبه و ابن المبارک و دیگران از او روایت دارند. وی در حدیث ضعیف بود. (از لباب الانساب)
چارپایی چینی که دارای بدنی زرد و دهان سیاه می باشد، (ناظم الاطباء)، قسمی از پوشاک اسب که به رنگ این حیوان باشد، (ناظم الاطباء)، در اصطلاح اصطبل (در یراق اسب)، کفل پوش اسب، (یادداشت مؤلف) : دامن ابریسکی ّ شیرکی هست چون این لاجوردی دایره، نظام قاری
چارپایی چینی که دارای بدنی زرد و دهان سیاه می باشد، (ناظم الاطباء)، قسمی از پوشاک اسب که به رنگ این حیوان باشد، (ناظم الاطباء)، در اصطلاح اصطبل (در یراق اسب)، کفل پوش اسب، (یادداشت مؤلف) : دامن ابریسکی ّ شیرکی هست چون این لاجوردی دایره، نظام قاری
دهی است از بخش بهشهر شهرستان ساری، آب آن از چشمه و رود خانه محلی، سکنۀ آن 115 تن، راه آن اتومبیلرو، صنایع دستی آنجا شال و کرباس بافی است، بنای معصومزادۀ آن قدیمی است، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3)
دهی است از بخش بهشهر شهرستان ساری، آب آن از چشمه و رود خانه محلی، سکنۀ آن 115 تن، راه آن اتومبیلرو، صنایع دستی آنجا شال و کرباس بافی است، بنای معصومزادۀ آن قدیمی است، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3)
متهوّر و باجرأت. (ناظم الاطباء) ، شکارکننده شیر. آنکه شیر را صید کند، کنایه از دلیر. شجاع. (فرهنگ فارسی معین) : در بزم درم باری ودینارفشانیست در رزم مبارزشکر و شیرشکاریست. فرخی (دیوان ص 22)
متهوّر و باجرأت. (ناظم الاطباء) ، شکارکننده شیر. آنکه شیر را صید کند، کنایه از دلیر. شجاع. (فرهنگ فارسی معین) : در بزم درم باری ودینارفشانیست در رزم مُبارزشکر و شیرشکاریست. فرخی (دیوان ص 22)
صفت شیرگیر، حالت آنکه شیرگیر شده است، رجوع به شیرگیر شود، دلیری و شجاعت، سخت دلاوری و دلیری، (یادداشت مؤلف) : چونکه شیران دلیریش دیدند شیرگیری و شیریش دیدند، نظامی، ، جسارت، جری شدن، (یادداشت مؤلف)، مستی یا نیم مستی، (ناظم الاطباء) : ز مستی کرد با شیری دلیری که نام مستی آمد شیرگیری، نظامی، کجا آن شیر کز شمشیرگیری چو مستان کرد با ما شیرگیری، نظامی، ، شیرگیر، (ناظم الاطباء) (فرهنگ جهانگیری)، شیرگیری به معنی شیرگیر است که مردم نیم مست و مست باشد، (برهان)، شیرگیر، نام روز بیست وهشتم از ماههای ملکی باشد، (برهان)، رجوع به شیرگیر شود
صفت شیرگیر، حالت آنکه شیرگیر شده است، رجوع به شیرگیر شود، دلیری و شجاعت، سخت دلاوری و دلیری، (یادداشت مؤلف) : چونکه شیران دلیریش دیدند شیرگیری و شیریش دیدند، نظامی، ، جسارت، جری شدن، (یادداشت مؤلف)، مستی یا نیم مستی، (ناظم الاطباء) : ز مستی کرد با شیری دلیری که نام مستی آمد شیرگیری، نظامی، کجا آن شیر کز شمشیرگیری چو مستان کرد با ما شیرگیری، نظامی، ، شیرگیر، (ناظم الاطباء) (فرهنگ جهانگیری)، شیرگیری به معنی شیرگیر است که مردم نیم مست و مست باشد، (برهان)، شیرگیر، نام روز بیست وهشتم از ماههای ملکی باشد، (برهان)، رجوع به شیرگیر شود
پارچۀ نخی زمینه سفید با گلهای زرد روشن، و از آن بازرگانان عمامه کردندی تا از عمامۀ علما که به رنگ سپید بود ممتاز باشد. جامۀ زمینه به رنگ سپید کمی مایل به زردی با گلها و بته های زرد. (یادداشت مؤلف). شیر و شکر
پارچۀ نخی زمینه سفید با گلهای زرد روشن، و از آن بازرگانان عمامه کردندی تا از عمامۀ علما که به رنگ سپید بود ممتاز باشد. جامۀ زمینه به رنگ سپید کمی مایل به زردی با گلها و بته های زرد. (یادداشت مؤلف). شیر و شکر