صفت شیرگیر، حالت آنکه شیرگیر شده است، رجوع به شیرگیر شود، دلیری و شجاعت، سخت دلاوری و دلیری، (یادداشت مؤلف) : چونکه شیران دلیریش دیدند شیرگیری و شیریش دیدند، نظامی، ، جسارت، جری شدن، (یادداشت مؤلف)، مستی یا نیم مستی، (ناظم الاطباء) : ز مستی کرد با شیری دلیری که نام مستی آمد شیرگیری، نظامی، کجا آن شیر کز شمشیرگیری چو مستان کرد با ما شیرگیری، نظامی، ، شیرگیر، (ناظم الاطباء) (فرهنگ جهانگیری)، شیرگیری به معنی شیرگیر است که مردم نیم مست و مست باشد، (برهان)، شیرگیر، نام روز بیست وهشتم از ماههای ملکی باشد، (برهان)، رجوع به شیرگیر شود