جمع واژۀ شانی ٔ. (از اقرب الموارد). مالهائی که بدانها بخل نتوان کرد که گویا شخص آنها را دشمن داشته و بذل کرده است. (ناظم الاطباء). و رجوع به شانی ٔ شود
جَمعِ واژۀ شانی ٔ. (از اقرب الموارد). مالهائی که بدانها بخل نتوان کرد که گویا شخص آنها را دشمن داشته و بذل کرده است. (ناظم الاطباء). و رجوع به شانی ٔ شود
جمع واژۀ شاطی ٔ، به معنی کرانۀ رودبار. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (ترجمان علامۀ جرجانی) (دهار) ، جمع واژۀ شاطئه. (ناظم الاطباء). و رجوع به شاطی ٔ و شاطی شود
جَمعِ واژۀ شاطی ٔ، به معنی کرانۀ رودبار. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (ترجمان علامۀ جرجانی) (دهار) ، جَمعِ واژۀ شاطئه. (ناظم الاطباء). و رجوع به شاطی ٔ و شاطی شود
بغض کننده و برخی گویند بغض آمیخته با دشمنی و کج خلقی باشد. (از اقرب الموارد). بغض دارنده در حق کسی. (فرهنگ نظام). دشمن. دشمن دارنده. قوله تعالی: ان ّ شانئک هو الابتر. (قرآن 3/108)
بغض کننده و برخی گویند بغض آمیخته با دشمنی و کج خلقی باشد. (از اقرب الموارد). بغض دارنده در حق کسی. (فرهنگ نظام). دشمن. دشمن دارنده. قوله تعالی: اِن َّ شانئک هو الابتر. (قرآن 3/108)