معنی قوانین - فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با قوانین
قوانین
قوانین
قانونها، مقررات و احکامی که از طرف دولت و مجلس برای برقراری نظم و اداره کردن امور جامعه وضع شود، جمعِ واژۀ قانون
فرهنگ فارسی عمید
قوانین
قوانین
جَمعِ واژۀ قانون. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) : نندیشم از ملوک و سلاطینش دیگر کنم رسوم و قوانینم. ناصرخسرو. رجوع به قانون شود
لغت نامه دهخدا
خوانین
خوانین
جمع خان، از ریشه ترکی ساخته فارسی گویان سروران میران جمع خان خانان پادشاهان امیران
فرهنگ لغت هوشیار
خوانین
خوانین
خان ها، لقب احترام آمیز برای سران قبایل و مالکان، جمعِ واژۀ خان
فرهنگ فارسی عمید
خوانین
خوانین
جَمعِ واژۀ خان، لغت ترکی است و در اصل لقب پادشاهان ترکستانست والحال در لقب امراء مستعمل شده و فارسیان عربی دان این لفظ را بطور عربی جمع کرده اند. (آنندراج). جَمعِ واژۀ خان، و خان صورتی از خاقان است. (یادداشت بخط مؤلف)
لغت نامه دهخدا
خوانین
خوانین
ناحیتی از غور است و اندر وی مقدار سه هزار مرد است. (حدود العالم)
لغت نامه دهخدا
جدول جو جستجوی پیشرفته در مجموعه فرهنگ لغت، دیکشنری و دایره المعارف گوناگون
© 2025 | تمامی خدمات جدول جو رایگان است.