جدول جو
جدول جو

معنی شهروا - جستجوی لغت در جدول جو

شهروا
پولی که ارزش حقیقی آن کمتر از بهای اسمی آن باشد و بنابراین در غیر محلی که ضرب شده ارزش چندان ندارد: بزرگزاده نادان بشهروا ماند که در دیار غریبش بهیچ نستانند 0 (گلستان 114)
فرهنگ لغت هوشیار
شهروا
((شَ))
پولی که ارزش حقیقی آن کمتر از ارزش رسمی آن بوده، زر ناخالص
تصویری از شهروا
تصویر شهروا
فرهنگ فارسی معین
شهروا
سکه ای که فقط در قلمرو فرمان روای محلی ضرب کنندۀ آن رواج داشت، برای مثال بزرگ زادۀ نادان به شهروا ماند / که در دیار غریبش به هیچ نستانند (سعدی - ۱۲۱)، سکه ای که ارزش حقیقی آن کمتر از ارزش اسمی آن باشد
تصویری از شهروا
تصویر شهروا
فرهنگ فارسی عمید

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از شهروان
تصویر شهروان
(پسرانه)
شهربان، نگهبان شهر
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از شهروز
تصویر شهروز
(پسرانه)
رودی بزرگ، شاهروز، روز شاهان، شهرود نام سازی باستانی، شاه روزگار، داری بخت و روز شاه، نام شهری که خسروپرویز پادشاه ساسانی بنا کرد
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از شهرود
تصویر شهرود
(پسرانه)
نهر و رودخانه بزرگ، نام سازی
فرهنگ نامهای ایرانی
سازی بود در قدیم که طول آن دو برابر طول عود است و بر آن ده سیم مزوج بندند و کاسه و سطح آن بر هیئت عود است و اکنون متروک است، تار گنده و بم که در سازها بندند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شوروا
تصویر شوروا
شوربا، آش ساده که با برنج و سبزی می پزند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شیروا
تصویر شیروا
شیربرنج، خوراکی که از شیر، برنج، شکر و گلاب تهیه می شود، شیربا، گرنج بشیر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شهرود
تصویر شهرود
((شَ))
سازی بود سیمی شبیه به عود، نوایی از آهنگ های قدیم
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شهرروا
تصویر شهرروا
شهروا، برای مثال نقرۀ ما اگرچه شهررواست / پیش نقاد رای او شد رد (شرف شفروه ای - لغتنامه - شهرروا)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شهرود
تصویر شهرود
شاهرود، برای مثال بکرده راست با مزمار شهرود / بکرده راست با بربط ربابا (منوچهری - ۲۱۲)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شهرو
تصویر شهرو
(دخترانه و پسرانه)
آنکه چهره ای چون چهره شاه دارد، نام یکی از اعیان ایرانی در زمان یزگرد پادشاه ساسانی، نام زنی زیبا در منظومه ویس و رامین، از شخصیتهای شاهنامه، نام موبدی دانا و اداره کننده ایران در زمان کودکی شاپور ذوالاکتاف پادشاه ساسانی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از شروا
تصویر شروا
گفتار بیهوده و بیمعنی و باطل
فرهنگ لغت هوشیار