جدول جو
جدول جو

معنی شهرروا

شهرروا
(شَهَْ رْ رَ)
سیم و زر رایج و سره را گویند. (برهان قاطع) (از انجمن آرا). زر و سیم رایج و سره. نقیض شهروا. (ناظم الاطباء) (از آنندراج). زر و سیم که درشهر رایج باشد. (رشیدی) (از جهانگیری) :
نقرۀ ما اگرچه شهررواست
پیش نقاد رای او شد رد.
شرف شفروه ای (از انجمن آرا).
تاسکه به نام شمس از لعل زدند
آهن ز طلا شهررواتر گشته ست.
ظهوری (از آنندراج).
رجوع به شهروا شود
لغت نامه دهخدا