جدول جو
جدول جو

معنی شقزدار - جستجوی لغت در جدول جو

شقزدار
درخت گل ابریشم
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از نازدار
تصویر نازدار
(دخترانه)
آنکه رفتاری خوشایند و جذاب دارد، ملوس
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از اقتدار
تصویر اقتدار
قدرت یافتن، توانا شدن، توانایی، قدرت داشتن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گازدار
تصویر گازدار
دارای گاز مثلاً نوشابۀ گازدار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گرزدار
تصویر گرزدار
آنکه گرز در دست دارد، دارندۀ گرز، گرزبان، کنایه از شجاع، دلیر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شتردار
تصویر شتردار
کسی که شتر دارد و با شتر از جایی به جای دیگر بار می برد، شتربان، ساربان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از حق دار
تصویر حق دار
دارای حق، کسی که حق با اوست، آنکه چیزی را به حق متصرف است
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از رازدار
تصویر رازدار
کسی که رازی را حفظ می کند، رازبان، رازنگه دار، سرنگه دار، کسی که رازی دارد، دارای راز
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پرزدار
تصویر پرزدار
پارچه یا چیز دیگر که پرز داشته باشد، پرزگن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شهردار
تصویر شهردار
رئیس شهرداری، نگهدارندۀ شهر، نگهبان شهر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بازدار
تصویر بازدار
کسی که بازهای شکاری را رام و تربیت می کرد، بازبان، بازیار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مرزدار
تصویر مرزدار
مامور نظامی که برای نگهبانی و مراقبت در سرحد مملکت گماشته می شود
فرهنگ فارسی عمید
(قِ دَ رَ)
شهری است در حدود هندوستان. (برهان). از نواحی هند است، و آن را قصدار نیز خوانند، و تا بست هشتاد فرسنگ فاصله دارد. مردم آن عموماً صالح اند و دارای عادات و اخلاق پسندیده هستند. جماعتی از محدثان به این ناحیه منسوبند. (از معجم البلدان) (اللباب فی تهذیب الانساب). رجوع به قزداری شود
لغت نامه دهخدا
(شِ)
حاکم و محصلی که از یک قسمت زمینی مالیات جمع میکند. (ناظم الاطباء). حاکم دیهات و عامل پرگنات. (غیاث) (آنندراج) ، مضطرب کننده. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
تصویری از بازدار
تصویر بازدار
پارسی تازی گشته باز دار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مرزدار
تصویر مرزدار
کسی که مامور نگاهداری سرحدهای کشور است مامور سرحدی
فرهنگ لغت هوشیار
دارنده گرز: بمنزل رسید آن سپاه گران همه گرزداران و جوشن وران، شجاع دلیر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قوزدار
تصویر قوزدار
نادرست نویسی کوژدار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پرزدار
تصویر پرزدار
که پرز دارد پرزه دار پرزگن پرزناک
فرهنگ لغت هوشیار
هده دار هوده دار آنکه حق با اوست صاحب حق ذی حق، کسی که چیزی را از راه حق منصرف است مالک حقیقی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شقدار
تصویر شقدار
بر رس پرگنه ها (پرگنه تیول) دهدار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اقتدار
تصویر اقتدار
قدرت یافتن، توانائی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شهردار
تصویر شهردار
حافظ نظم و شهر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شاخدار
تصویر شاخدار
صاحب شاخ
فرهنگ لغت هوشیار
دمدار نیرویی که پشت سپاه را می پاید دنباور قسمتی از واحد نظامی که از عقب عمده قوی حرکت می کند و محافظ عقب است موء خرالجیش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اقتدار
تصویر اقتدار
((اِ تِ))
توانمند شدن، توانایی، قدرت، جمع اقتدارات
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شاخدار
تصویر شاخدار
حیوانی که شاخ دارد، تنه درختی که دارای شاخه باشد، شاخه دار، دیوث، قلتیان، نقره پاک، سیم بی غش
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شهردار
تصویر شهردار
نگه دارنده شهر، رییس شهرداری
فرهنگ فارسی معین
تصویری از عقبدار
تصویر عقبدار
قسمتی از واحد نظامی که از عقب قوا حرکت می کند و محافظ عقب است، موخره الجیش
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اقتدار
تصویر اقتدار
توانش، دستواری
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از رازدار
تصویر رازدار
محرم
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از شتردار
تصویر شتردار
ابال
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از پرزدار
تصویر پرزدار
Fluffy
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از شک دار
تصویر شک دار
Skeptical
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از اقتدار
تصویر اقتدار
Authoritativeness
دیکشنری فارسی به انگلیسی