معنی گازدار - فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با گازدار
گازدار
- گازدار
- مایعی که دارای گاز باشد: آب گازدار، دوغ گازدار، رجوع به گاز شود
لغت نامه دهخدا
بازدار
- بازدار
- کسی که بازهای شکاری را رام و تربیت می کرد، بازبان، بازیار
فرهنگ فارسی عمید
رازدار
- رازدار
- کسی که رازی را حفظ می کند، رازبان، رازنگه دار، سِرنگه دار، کسی که رازی دارد، دارای راز
فرهنگ فارسی عمید
گاهدار
- گاهدار
- دارنده تخت سلطنتی مالک تاج و تخت: نشسته بیک تخت زر بر دو شاه یکی گاهدار و یکی زیر گاه
فرهنگ لغت هوشیار